عقیق: وبلاگ
"سلام به خدا" نوشت:
بسم الربّ الحکمه
در نظر بگیرید فردا قرار است یک گروه سرود را
رهبری کنید، به شما متنی را میدهند و با متن شعر بر سر قرار حاضر میشوید، اما وقتی
به اعضای گروه اشاره می کنید که شروع به خواندن کنند هر کس با یک زبان و یک لهجه
می خواند مثلا ترک به زبان خودش، لر به زبان خودش، اصفهانی و شمالی به زبان خودش،
یک لحظه اگر تصور کنید، میبینید که بدتر از این امکان ندارد. چون دو مشکل پیش می
آید اولا همه با یک زبان نمی خوانند، ثانیا هر کس بر مبنای ذهنیت خودش متن شعر را
به زبان خودش تغییر داده، یعنی حتی ممکن است با این ترجمه معنی شعر هم تغییر کند.
اینک فرض کنید که در مراسم حج حضور پیدا کرده اید، در مراسم حج که از هر قشر و
زبانی هست اگر یک زبان واحد برای قرائت نمازهای جماعت نباشد چه میشود؟ پس همانطور
که قبله برای همه مسلمانان مشترک است و ایجاد یکپارچگی می کند، عربی بودن نماز هم
به همین شیوه است.
در عبادت خدا از نظر كيفيت و كميت نبايد اعمال سليقه
شود، بلكه بايد همانطور كه براى ما بيان كرده اند، بدون كم و زياد اجرا شود. چون
و چرا بردار نيست. اگر در عبادتها سليقه را دخالت بدهيم به تدريج چيزى از آب در
میآيد كه مصداق اين شعر می شود: (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج26، ص: 237)
بس كه ببستند بر او برگ و
ساز گر
تو ببينى نشناسيش باز
از طرفی اگر ريل را بردارى ديگر معلوم نيست قطار كجا
میرود. عربى ريل است كه بايد اين كلمه را بگويى. بعد هم، كلمات قرآن خيلی هايش
قابل ترجمه نيست. من پريروز يك جايى سخنرانى داشتم.
مخاطبين از 25 كشور بودند. حرفهاى من را دوبله میكردند. يك حرفى زدم گفتم: اين هم
شد قوز بالاى قوز! همه ى مترجمها ماندند. قوز بالاى قوز چيست؟ گاهى ترجمه
هايمان از درد لاعلاجى است. واقعاً كلمات قرآن قابل ترجمه نيست. (برنامه درسهايى
از قرآن سال ۸۸،
نمازكرامت انسان، ص۵)
منبع:جهان
211008