حاكم و بخارى و مسلم در صحيح روايت مى كنند پيامبر فرمود: سه چيز درباره على به من وحى شد، سرور سيد مسلمانان و امام متقين و رهبر رو سفيدان بسوى بهشت.
عقیق: پرسش: آيا تفاوتى بين امامان شيعه و ائمه بقيه مذاهب اسلامى وجود دارد؟ پاسخ: امام در لغت به معناى پيشواى مردم «الامام هو المتقدم بالناس» مى باشد. به همين دليل، امام جماعت يا امام جمعه به كسى اطلاق مى شود كه پيشواى مردم در نماز باشد. بقيه مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز پيشوايان چهارگانه خود (امام ابوحنيفه، امام مالك، امام شافعى و امام احمد حنبل) را از آن جهت امام مى نامند كه آنها با اجتهاد و ابتكار خود، حلال و حرام را معين مى كرده اند.
در مذهب شيعه هم علما و فقهايى وجود دارند كه در دوران غيبت امام دوازدهم، حضرت وليعصر- عجل اللَّه تعالى فرج الشريف- بر اساس موازين چهارگانه «كتاب، سنت، عقل و اجماع» فتوا مى دهند و حلال و حرام را بر مردم معلوم مى كنند. ولى شيعيان بدان جهت آنها را امام نمى دانند، زيرا امامت به معناى خلافت و ولايت و بصورت مطلق براى هر زمان و هر مكان توسط پيامبر و به امر الهى مختص به اوصياى دوازده گانه عترت طاهره مى باشد.
بعد از قرن پنجم و به دستور پادشاه وقت، علماى اهل سنت، باب اجتهاد را مسدود نمودند. آنها آراى علما و فقها را جمع و منحصر به همان چهار فقيه فوق الذكر بنام امام كردند؛ يعنى فقط آن چهار نفر را به رسميت شمردند. از آن زمان تاكنون مذاهب چهارگانه رايج شده است و مردم نيز مجبور به تبعيت يكى از آنها شده اند.
آيا اين چهار نفر داراى ويژگىهاى بارز و منحصر به فردى هستند؟ برترىهاى هر كدام بر ديگرى چيست كه امت اسلام بايد بعد از قرنها به اين چهار نفر رجوع كند؟ آيا اين احتمال وجود ندارد كه در آينده مجتهدى تربيت شود و ظهور كند كه از نظر علم و تقوا، به مراتب بالاتر از آن چهار نفر باشد؟ در اين صورت آيا هنوز مردم بايد پيرو همان چهار نفر باشند؟ چهار نفرى كه نه خود از اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله بوده اند، نه او را ملاقات كرده اند و بعد ازمدتى مذهبى را ارائه كرده اند.
به همين دليل است كه ما معتقد به جمود فكرى در بين جامعه مسلمين (اهل سنت) هستيم، زيرا راه تعالى و ترقى و بحث مسائل روز و جديد بسته شده است. در صورتى كه يكى از ويژگىهاى دين اسلام، حفظ اصول و ارزشهاى مذهبى و همراهى با قافله تمدن، در طول پيشرفت زمان است. اين يكى از دلايلى است كه از نظر شيعه، تقليد ابتدائاً بر ميت جايز نيست و همواره بايد از يك مجتهد زنده تقليد نمود. لذا در فقه شيعه باب اجتهاد باز است و علماى شيعه بر اساس روايات پيامبر و اهلبيت پيامبر با در نظر گرفتن كليه مقتضيات زمان و مكان اجتهاد مى كنند و فتواى مناسب با آن مى دهند.
جالبتر اينكه، بسيارى از مذهب ديگر اسلامى كه خود همچنان پيرو مرده ده قرن پيش مى باشند و پيروى مسلمانان را منحصر به يكى از مذاهب اربعه مى دانند، شيعيان را مرده پرست، رافضى و مشرك مى خوانند. در صورتىكه هيچ نص صريحى در باره اين چهار نفر وجود ندارد، ولى امام و امامت شيعه، نص صريح پيغمبر بوده كه از بيان مجدد آن خوددارى مى شود.
از طرف ديگر لفظ امام را بارها پيامبر براى اميرالمؤمنين بكار بردند: انس بن مالك مى گويد پيامبر فرمود: اولين كسى كه از اين در وارد مى شود او امام متقين است و سيد و سرور مسلمانان و خاتم اوصياء يعسوب مؤمنان و كشاننده روسفيدان به بهشت است. حاكم و بخارى و مسلم در صحيح روايت مى كنند پيامبر فرمود: سه چيز درباره على به من وحى شد، سرور سيد مسلمانان و امام متقين و رهبر رو سفيدان بسوى بهشت.
پی نوشت: پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص۷۱ منبع:افکار