توضیح آنکه: در دو نکته بین آموزههاى اسلام و یافته هاى علوم جدید از جمله روانشناسى تفاوتى نیست.
1ـ تساوى میزان هوش زن و مرد: چنانکه «کارل هافمن» تصریح
مى کند زنها به اندازه مردها هوشمند هستند، گرچه مغزهاى آنان به طور متوسط
20درصد کوچکتر از مغز مردهاست :
2ـ فزونى هیجانات در بانوان نسبت به مردان: چنانکه خود
ایشان اذعان مى دارند:
«پژوهشهاى انجام شده بر روى دانشجویان نشان مى دهند که
در چهار مورد از پنج هیجان اساسى (شادى، عشق، ترس، اندوه و خشم) زنها هیجان هاى
شدیدتر و فراوان ترى را گزارش مى کند تامردها، و آن هیجان مورد استثنا که مردها
بر زن پیشى مى گیرند، خشم است زنها نه تنها هیجانهاى ظریف (شادى، عشق، ترس و
اندوه) را با شدت و فراوانى بیشترى تجربه مىکنند، بلکه همچنین در موقعیتهاى مثبت
و منفى، هیجانها را بهتر تشخیص داده و بیشتر به آنها پاسخ مى دهند نتیجه آنکه
عقل زنها هرگز کمتر از مردها نیست بلکه تعقل آنها (یعنى بهرهگیرى از عقل) کمتر است و این به واسطه هیجانات و احساساتى تر بودن
آنهاست.
همان طور که خانم «کلیودالسون» به عنوان یک زن روانشناس
که مدت مدیدى در این زمینه تحقیقات و پژوهشهائى داشته است اعلام مىکند «... به
این نتیجه رسیدهام که خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند». و یا «اتو کلایى
برگ» مى نویسد: «زنان بیشتر به کارهاى خانه واشیاء و اعمال ذوقى علاقه نشان مى
دهند و کارهائى را دوست مى دارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزى بسیارى خرج داد
مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا... زنها عموما احساساتى تر از مردان هستند»
البته بر خلاف نظر خانم «کلیودالسون» که این مسأله را
جزو نقاط ضعف خانمها تلقى کرده است به نظر ما لازمه زیست اجتماعى و تقسیم وظائف،
اختلاف کارکردهاست که این امر به نوبه خود مقتضیات خاص خود را دارد وچنانچه خانم ها
لبریز از عواطف و احساسات نباشند ،نمى توانند در تربیت فرزندان که مهمترین سرمایه
یک جامعه هستند موفق باشند. نقش زنان که به گفته افلاطون مادران با همان دستى که
گهواره را تکان مى دهند، جهان را زیر و رو مى کنند، کمتر از نشستن پشت فلان
دستگاه صنعتى یا اختراع یک ابزار آهنین نیست. حاصل کلام آن که به خاطر احساساتى تر بودن زنها و نیز حضور کمتر آنان در جامعه
که باعث تجربه کمتر آنان مى شود ، یک سرى محدودیت هائى در بهره گیرى از نظر
مشورتى زنان لحاظ شده است. لذا در حدیثى که از على(ع) نقل شده است آمده است«ایّاک و مُشاوره النّساء فان رأیهنّ الى أفن و عزمهن الى وهن»؛ از رایزنى با زنان بپرهیز، زیرا رأى آنان سست بوده، در تصمیم
گیرى ناتوانند).
و لکن هر دو مسأله با رفع عوامل آن قابل جبران است ؛ لذا
در حدیث دیگرى که علامه مجلسى از على(ع) نقل مى کند پس از نقل این سخن:
«ایّاک و مشاوره النساء»؛
از مشورت با زنان بپرهیزید ، بلافاصله عده ای از زنان استثناء مى شوند «الاّ من جربت بکمال عقل»؛
مگر زنانى که کمال عقلشان آزموده و اثبات شده است.
در طرف دیگر نیز چه بسیار مردانى باشند که احساساتى یا
کم تجربه باشند، مشورت با آنان نیز نافع نیست و چه بسا زیانبار باشد. بر اساس
حدیث مذکور نیز امام على(ع) کمال عقل و آگاهى را در مشورت شونده شرط مى داند و زن
بودن را مانع جوازمشورت نمى شمارد.
از طرف دیگر در برخى امور که تخصصى و آشنایى زنان بیشتر
است سفارش شده است که با زنان مشورت کنید .رسول اکرم(ص) مى فرماید:
«اِئتمروا النساء فى بناتهن»؛
در امور مربوط به دخترانتان با زنان خود مشورت کنید بالاتر آنکه در قرآن کریم
خداوند متعال در برخى مسایل خانوادگى دستور به رایزنى زن و مرد و تبادل افکار آنان
داده است «فأن اراد فصالا عن تراض و تشاور فلا
جناح علیهما»؛ اگر پدر ومادر بخواهند با
رضایت و مشورت یکدیگر فرزندشان را زودتر از دو سال از شیر بازگیرند مرتکب گناهى
نشدهاند).
مقصود از تشاور، همدلى و همرأیى و مشاوره میان زن و مرد
است، و چون مادر چیزهایى از تربیت فرزند مى داند که پدر نمىداند، پس اگر هم فکرى
و رایزنى نکنند به زیان فرزند مى انجامد
در سوره طلاق نیز درباره هم فکرى و همکارى زن و مرد
اشاره شده است.همان طور که مرحوم علامه جعفرى فرمودند، نظام خانواده در اسلام نظام
شورایى با سرپرستى و مأموریت اجرایى مرد است.
و روایات نقل شده از على(ع) یا سایر روایات اثبات مى
کند که مقصود از «بر حذر بودن از زنان خوب» یا «برحذر داشتن از مشورت با زنان»
دقت در گفتار و اندیشه هاى زنان معمولى است و یا زنان هوس باز ، کم خرد ، تبه کار
و تهى مغزى که دل به زخارف فریبنده دنیا بسته و چشم از حقایق برتر فرو بسته اند.
اما زنانى که از زر و زیور دنیا اعراض کرده و به تعقل
پرداخته اند، مانند مردان شایسته مورد مشورت هستند و به تعبیر علامه جعفرى
روایاتى نظیر «ایاک و مشاوره النساء الاّ من جربت
بکمال عقل» مؤید نظریه «درون شورایى و برون
سرپرستى مرد» در نظام خانوادگى از دیدگاه اسلام است،
یکى از بزرگان مى گوید: آیا مى توان گفت روایاتى که در
نکوهش زنان آمده و احادیثى که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادلهاى که
در نارسایى عقول آنان رسیده، اطلاق دارد و هیچ گونه انصرافى به زنان دانشمند و
محققان از این صنف ندارد؟ آیا مى توان گفت که عقل آنان در بخش عقل نظرى به خاطر مونث
بودن، همتاى عقل کودکان مى باشد و اراده و تصمیم و عزمشان در بخش عقل عملى، سست و
ناپایدار است و یا آن که این تعبیرها به لحاظ غلبه خارجى است که منشأ آن دور نگه
داشتن این صنف گران قدر از تعلیم و محروم نگه داشتن آنان از تربیت صحیح است؟
بنابر زن به حکم زن بودن از طرف مشورت قرار گرفتن محروم
نیست آن چه مى توان او را از این موقعیت محروم کند عجز و ناتوانى، عدم کارایى، بى
تجربگی و ناآگاهى است که این نکته در مود مردها نیز مطرح است، اما روایتى که از
پیامبر(ص) نقل شده که فرموده اند: "با زنان مشورت کنید و با آنها مخالفت
نمایید". مقصود در امور معقول و مشروعى نیست، بلکه منظور مخالفت با نظر زن در
مواردى است که رأى او بر اساس حب و بغض و خواسته هاى نفسانى باشد . اگر زنى به
شوهرش گفت نماز بخوان، طبق این روایت باید با نظر زن مخالفت کرد؟ یا مثلا در واقعه
کربلا وقتی زن زهیر بن قین به شوهرش پیشنهاد پیوستن به امام حسین (ع) می دهد ،
باید شوهر با او مخالفت می کرد؟ قطعاً معناى حدیث این نیست. شاید مقصود حضرت در
روایت فوق آن باشد که مردم به تبعیت کردن از زنان عادت پیدا نکنند به طورى که
نتوانند در موارد ضرورى، مخالفت خود را ابراز کنند.
با توجه به مطالب گفته شده اگر همسرتان شرایط لازم را
دارد از او نظر بخواهید واز این طریق اعتمادش را جلب نمایید. به خصوص مواردی که در
آنها تجربه دارد. اگر مشورت موجب اختلاف و جدایی می شود ، بهتر آن است که از مشورت
پرهیز شود . در مورد مشکلات نیز چون زنان حساس تر و آسیب پذیرهستند ، بهتر است که
اطلاع نداشته باشند ، مگر آنکه برای رفع مشکل از آنها کاری ساخته باشد.
منبع:جام