از حقوق عالم و دانشمندان اينست كه بسيار پرسش از او
نكنند، و در پاسخ او را به مشقت و سختى نيندازند، و گاه بي حالى و كسالتش اصرار
نورزند، و چون از جا برخاست جامه اش نگيرند، و در كارى (كه خواهند او را نشان
دهند) با دست باو اشاره نشود، و رازش را فاش نكنند، و پيش او پشت سر كسى بدگوئى
نكنند، و حرمت او را نگهدارى شود چنانچه اوامر خداى نگهداشته، و شاگرد و دانش آموز
جز در پيش رويش ننشيند، و از بسيارى همنشينى با او رو نگرداند (و ملال نگيرد) و
چون آموزنده دانش يا ديگرى بنزد او آيد و او را در گروه (و انجمنى) بيند به همگى
سلام كند ولى او را در تحيت (و خوش باش گوئى) مخصوص گرداند (يعنى تنها باو سلام
نكند، ولى براى احترام او پس از اينكه به همه سلام كرد در تحيت او را مخصوص كند) و
در حضور و نهان (حرمت) او را نگهدارد و حقش را بشناسند زيرا كه عالم و دانشمند
در پاداش از روزه دارى كه شبها روى پا (به عبادت) بايستد و در راه خدا جهاد كند
بزرگتر و بالاتر است، و هر گاه دانشمند بميرد (و از دنيا برود) رخنه در اسلام
پديد آيد كه چيزى جز جانشين او (در علم و دانش) آن را پر نكند، و آن كس كه دانش
بياموزد فرشتگان برايش آمرزش خواهى كنند، و آنچه در زمين و آسمان است براى او دعا كند.
پی نوشت:
ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى، ج۱، ص۲۲۵ .
منبع:افکار
211008