مردى خدمت حضرت امام صادق عليه السلام رسيد و گفت:
شكايت مى كنم به سوى تو اى آقاى من ازقرضى مرا فرا گرفته و از سلطانى كه ستم به
من مى كند، مى خواهم تعليم فرمايى مرا دعايى كه تحصيل كنم به آن غنيمتى كه ادا
نمايم به آن قرض خود را و باز دارم به آن ستم
سلطان را، فرمود: هرگاه تاريكى شب تو را فرا گرفت پس دو ركعت نماز گذار.
بخوان در ركعت اول «حمد» و «آية الكرسى» در ركعت دوم آخر
سوره«حشر» «لَوْ اَنْزَلْناهُ هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ» تا آخر سوره پس بگير
قرآن مجيد را و بگذار بر سر خود و بگو «بِحَقِّ هذَا الْقُرآن وَ بِحَقِّ مِنْ
اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُوْمِنٍ مَدَحتَهُ فيه و بحقِّكَ عليهم فلا
اَحَدَ اَعْرَفُبِحَقِّكَ مِنْكَ» پس ده مرتبه «بك يا الله» و ده مرتبه «يا محمد»،
ده مرتبه «يا على»، ده مرتبه «يا فاطمة»، ده مرتبه «يا حسن»، ده مرتبه «يا حسين»،
ده مرتبه «يا على بن الحسين»، ده مرتبه «يا محمد بن على»، ده مرتبه «يا جعفر بن
محمد»، ده مرتبه «يا موسى بن جعفر»،ده مرتبه «يا على بن موسى»، ده مرتبه «يا محمد
بن على»، ده مرتبه «يا على بن محمد»،
ده مرتبه «يا حسن بن على»، ده مرتبه
«بالحجة»، پس حاجت خود را بطلب. راوى گفت: آن مرد رفت و
بعد از مدتى آمد در حالى كه قرضش ادا شده بود و امر سلطانش اصلاح شده بود و مالش
زياد گشته بود.
پی نوشت:
مفاتيح الجنان/حاشيه/ص 425
منبع:باشگاه
211008