آنگاه قبر، او را فشار می دهد و جسد او را خورد و خاکستر می نماید و او را به همان خاکی که قبلاً بود باز می گرداند و دری از دوزخ به روی او گشوده می شود. او جایگاهش را در دوزخ می نگرد، سپس مردی بسیار زشت، از آن دَر وارد می گردد، او به آن مرد می گوید: «ای بنده خدا تو کیستی؟».
آن مرد، در پاسخ می گوید: اَنَا عَمَلُکَ السَّیِّئُ الَّذِی کُنتَ تَعمِلُهُ، وَ رَایُکَ الخَبِیثُ: من کردار زشت تو هستم که در دنیا انجام می دادی و رأی و اندیشه و افکار ناپاک تو می باشم.
سپس روح او گرفته می شود و در جایگاه خود در دوزخ، نهاده می گردد، آنگاه همواره باد مسمومی از آتش، بر جسد او می وَزد، و او درد و سوزش آن را تا روز قیامت می چشد و خداوند 99 مار بر روح او مسلّط می سازد که او را می گزند، مارهایی که از نوع مارهای روی زمین نمی باشند، که اگر در روی زمین چنان ماری بود و در قطعه ای از زمین می دمید، در آن زمین گیاهی روئیده نمی شد.
پی نوشت ها:
1- فروع کافی، ج 3: 241- 242.
2- عالم برزخ در چند قدمی ما: 79.
منبع:قدس
211008