عقیق:پس از انجام عمل جراحی بر روی رهبر انقلاب، موجی از نگرانی و اندوه بین مردم کشورمان به وجود آمد و به تبع تبلور این احساسات در بین شاعران کشورمان بیشتر نمود داشت و شعرهایی توسط شاعران سروده و دست به دست شد.این شعرها که در شبکههای اجتماعی پسیار پرمخاطب بودند، همراه با عکسهایی از ایشان منتشر شد و دلیل دیگری بود بر عشق و محبت مردم ایران و شاعران این سرزمین به رهبرشان. در ادامه مروری داریم بر تعدادی از این شعرها که در این مدت سروده شده است.**هزار ناز طبیبانه است بیمارترضا احسان پور یکی از شاعرانی بود که بلافاصله دست به قلم شد و شعری خطاب به ایشان سرود:سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارتهزار ناز طبیبانه است بیمارت تمام درد و بلاها به جان من، آقا!مباد لحظهای اصلاً دهند آزارت گرهگشاتر از آنی که کوری گرههابه دستهای تو افتد؛ کُند گرفتارت عزیز ملّت ایران، ادامهی خوبانبیا دوباره به میدان، ببند دستارت سرت سلامت و جانت دوباره جانافزابیا که چشم به راه توایم و دیدارت**جان عالم فدای نامت! ما/ نگرانیم حالتان خوب است؟ شعر دیگری که توسط جمعی از شاعران سروده شده، شعری در خصوص مقام معظم رهبری و طلب سلامتی برای نائب الإمام است. این شعر سروده جمعی شاعران گروه «شعر انقلابی مشهد» و به این شرح است:جان ما را بگیرد آنکه خودشحفظ کرده همیشه جانت راخبر رفتن اتاق عملکشته از صبح عاشقانت را...تو مسیحی و این دل شیدابه هوایت همیشه مسلوب استجان عالم فدای نامت! مانگرانیم، حالتان خوب است؟.....نذر کردم برای بهبودیتاشکهای محرم و صفرمسایه ات مستدام آقا جانای فدای تو مادر و پدرم......از دعاهای مردم ایراندکترت گفت بهتری آقاکوری چشم دشمنان حسودتاهمیشه تو رهبری آقا.....تو همینقدر سالمی کافی ستکور گشته ست چشم بدخواهانعکس های به روی تختت گفتچه قدر استواری آقا جان....ای ز نسل حسین و کرببلا شکر حق فاطمه نشانی توبی بصیرت چرا نمی فهمد نائب صاحب الزمانی تو....خنده ات جان تازه می بخشدبه دلم، پس بخند آقاجانلطفا از جای خود کمی برخیزدر غم را ببند آقاجان...من که سرباز عشقتان هستمشاعر صاف و پاپتی شمابهترین عیدی همین شب هاستخبر سر سلامتی شما....ای که ریزد ز وجه تو حسناتوی قیام و قعود تو برکاتکوری چشم دشمنان حسودنذرآقا و «رهبرم» صلواتشاعران این شعر مهدی جلالی، رضا مشهدی، علی رضایی، سید امیر احمدنیا، مسعود یوسف پور، محمد جواد ابوتراب زاده و مهدی تدینی هستند.در میان اشعار بعضی تک بیتها خیلی دست به دست شد و در این توالی و توارد نام شاعرش از یاد رفت و و شعر باقی ماند:بس که عادت کرده ام بر قامت استاده اتروی تختی و همین عکس تو من را می کشد**تو رهبر میلیونها دلیالبته در این فرصت کوتاه شاعران از اقوام مختلف کشورمان هم شعر به زبان و لهجه خودشان هم سرودند که یکی از این اشعار، شعری به زبان آذری و سروده بابک قوجا زاده بود. شاعر در این شعر که در ادامه میآید برای رهبر انقلاب آرزوی سلامت کرده و قلب هزاران ایرانی را نگران حال ایشان و بسته به لبخندشان دانسته است:عؤمرون اوزون اولسون اوره یین بویداحیاتین شاد اولسون گؤزلرین کیمیآرخان دا برک اولسون ییخیلماز اولسوندوشمه نی قورخودان سؤزلرین کیمی آللاه دان ایسته ریک جان ساغلیغینییاشارسان هر زامان اوره ییمیزدهباشیمیز سنینله هر زامان اوجاسندن دیر خیریمیز ، امه ییمیزده اوزاق دان اوزاغا الیم چاتماساهر گئجه دوعالار یوللارام سنهگؤره سن نه اولار گؤروش قیسمتیبیر گونده دولانیب پای دوشه منه میلیونلار اوره یین رهبری سن سنسنله سعادته چاتمیشیق هر آنحققین ، حقیقتین گؤرکه می سن سنامر ائتسن سؤزونه جانیم دا قوربان **عهـــد کردم سلامـتِ جــانـت/ صد و دَه ذِکـر یاعلـی(ع) گویمسیاوش امیری هم از شاعرانی بود که در واکنش به این اتفاق شعری سرود:جان ایـــران! سلام آقـــا جــانجان به قربان جانـت ای سیـّد! هــر چه دارم فـدای لبـخـنــدتزنـده نام و نشــانـت ای سیـّد! ربع قرنست «امام» من هستیچو عـزیز عــزیـز رهـــــرایی(عج) گرچه خورشیـد شیعیان پنهــانمــاهِ روشن! شمـا که پـیــدایی آسمـــانِ «نگـــاه» مـــــردم راای درخشنده ماهِ خوش سیما با نگــاهـت همـاره روشن کــنبخت یارت همـیـشه باد، آقــــا شُکــر یزدان سلامـتـی مـــولا«نـذر» خــود را ادا کنم سیــّد! با سپاس خـــدای بی همـتـــامن به عهـدم وفـا کنم سیــّد! عهـــد کردم سلامـتِ جــانـتصد و دَه ذِکـر یاعلـی(ع) گویم گــر که گستـاخیم ببخشایـیـدذِکــر خود را بسی جَلی گویم یاعلـی(ع) ذِکـر عاشقان باشدیاد حیــدر(ع) صفــا دهد دل را شک ندارم که ذِکـر آن حضرتمی گـُشـایـد کـَلاف مشکل را شُکــر ایزد که حالتان خوبستمن به شُکرانه شعــر تَر گفتم سایــه تان مُستدام، پُـر برکتحـالـیـا درد دل، «پـــدر» گفتم **نذر کردم دردهایت مال من باشد عزیز.. .یکی دیگر از شعرهای بسیار زیبایی که در واکنش به این اتفاق سروده شد نیز در ادامه میآید:بند بند از هم گسست این قلب طوفان دیدهام روی تخت افتاده ای آقای باران دیدهام نذر کردم دردهایت مال من باشد عزیز.. .درد هایت مال من…انگار درمان دیده ام قند می ریزد ز لب هایت همه دم رهبرا.. خوشه خوشه بر لبت خرمای کرمان دیده ام نطق های آتیشنت برده کف از دشمنان.. .پای نطقت تیغه ی فولاد زنجان دیده ام تو همان اوجی که بالاتر ز ماه و انجمی در هوایت صد هزار عباس دوران دیده ام نذر های من ردیف شعر را تغییر داد... بهر تو (امن یجیب) از دست قرآن چیده ام **قوّت چشم من از قوّت چشمان تو بود حسن شالبافان از مداحان و شاعران کشورمان هم این شعر را سرود:خبر آمد که تو بیمار شدی! زار شدم ... با دلم بر سر بالین تو احضار شدم قوّت چشم من از قوّت چشمان تو بود چشم بیمار ترا دیدم و بیمار شدم شعری زیر نیز یکی دیگر از شعرهای پرمخاطبی بود که بلافاصله سروده و دست به دست شد: دردت به جان، جانبهلبم کردهای، ببین! یکرنگ رنگ روز و شبم کردهای، ببین! تو تب کنی، مردهام آقا، به جان تو مقتول تیغ تاب و تبم کردهای، ببین! من نذر کردهام که چو شمعی بسوزمت با یک کرشمه در تعبم کردهای ببین! شاعر شدند کل جوانان عاشقت اهل سرودن و ادبم کردهای، ببین!منبع:فارس
میسوزد از این غم کمرم حضرت آقا
جانم به فدای تو عزیز دل زهرا
سایه ات نشود کم ز سرم حضرت آقا
مجید قاسمی