عقیق:سبک زندگی اسلامی با اخلاق اسلامی قابل اجرا است. به همان اندازه که عقاید اسلامی و باورهای آن در تعیین نگرشها نقش تعیین کننده دارد، همچنین تخلق به اخلاق اسلامی نقش کلیدی واساسی را ایفا میکند؛ .زیرا اگر انسان باور به چیزی داشته باشد ولی اخلاق مناسب با آن باور را نداشته باشد، نمیتواند تغییر اساسی در زندگی خود و دیگران ایجاد کند. بسیاری از مسلمانان از اخلاق مسلمانی کمتر بهرهبردهاند و از همین رو زندگی مسلمانان زندگی اسلامی نیست. نویسنده در مطلب حاضربا بیان برخی از آموزههای اخلاقی اسلامی در کلام حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، به تبیین زندگی اسلامی پرداخته است. سبک زندگی با اخلاق اسلامی باورهای مسلمانان را هستیشناسیو جهانبینی اسلامی شکل میدهد. این جهانبینی برغیب از جمله خدا و برزخ و رستاخیز تاکید بسیار دارد و اصالت را به زندگی اخروی میدهد و زندگی دنیا را گذرگاهی به سوی آخرت میداند. برای رسیدن به کمال میبایست شیوه و سبک خاصی از زندگی را در پیش گرفت که اصول اخلاقی و تخلق به آداب و اخلاق اسلامی در اصلیترین بخش زندگی مسلمانی جا میگیرد؛ زیرا انسان با اخلاق و خلق خوی نیکوی مسلمانی است که میتواند آخرت خود را بسازد و بلکه خودش را بهگونهای بسازد که شایسته بهشت ابدی باشد. از همین رو پیامبر(ص) ماموریت خود را اتمام مکارم و محاسن اخلاقی برشمرده است. (مشترک الوسائل،ج 2، ص 282، مشکوه الانوار، ص 243و بحارالانوار، ج 66، ص 4؛ ونیز، ج 16، ص 210) پس اگر بخواهیم خودسازی براساس آموزههای اسلامی داشته باشیم، میبایست تخلق به اخلاق اسلامی را مورد توجه قراردهیم؛ چرا که با این شیوه است که میتوانیم یک زندگی آرمانی براساس اسلام و آموزههای آن داشته باشیم؛ زیرا انسان با اخلاق بهویژه اخلاق اجتماعی میتواند خود را برای ابدیت بسازد و به کمالات شایسته و بایسته دست یابد. اما مشکل اساسی جوامع اسلامی و امت اسلام این است که باورهای خویش را در قالب اخلاق و رفتار به نمایش نمیگذارند و حتی در بسیاری از اوقات برخلاف باورهایشان رفتار میکنند. مثلا با اینکه باور دارند که زندگی دنیا گذرگاه وکشتزاری بیش نیست که باید در آن قرار نگیرند و دروی کشت خویش را درآخرت داشته باشند، چنان به دنیا و متاع آن دل میبندند که گویی باورشان زندگی ابدی دنیوی است و یا آخرتی در کار نیست. پس در زندگی به جای احسان و انفاق و گذشت و عفو، بخل و خساست میورزند و به تفاخر وتکاثر روی میآورند و در عمل برخلاف اخلاق اسلامی رفتار و زندگی میکنند و از عفو و گذشت نسبت به خطا و گناه دیگری خبری نیست. اخلاقیات زندگی اگر بخواهیم سبک زندگی خود را اسلامی کنیم لازم است اخلاقیات ما بر آمده از اخلاق اسلامی باشد که پیشوایان دین به عنوان مکارم اخلاقی بیان کردهاند. در اینجا به برخی از اخلاقیاتی که نقش تعیین کننده در زندگی بشر دارد در کلام امام رضا (ع) اشاره میشود: 1- عفو و گذشت: قرآن مقابله به مثل و مجازات خاطی و گناهکار را مجاز دانسته است. (انعام، آیه160؛ غافر، آیه40؛ شوری، آیه40؛ یونس، آیه27) اما به عنوان احسن و نیکوترین خلق و خوی انسانی بر مکارم و محاسن اخلاق تأکید ویژه داشته و عفو و گذشت را بهتر و برتر از مجازات و عقوبت و مقابله به مثل برشمرده است. این مسئله بهویژه در ارتباطات و تعامل اجتماعی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و به عنوان مصادیقی از احسان و ایثار، دعوت به عفو و گذشت از دیگران شده است. (نور، آیه22) چنانکه خود خداوند نیز با بندگان خویش اینگونه عمل میکند و از بسیاری از خطاها و گناهان ایشان با توبه و پوزشخواهی میگذرد. (مائده، آیه15؛ شوری، آیات 25 و 30) خداوند پیامبرش را مأمور میکند که با عفو و گذشت با مردم برخورد کند و با کرامت از کنار جاهل بگذرد و بهترین و نیکوترین رفتار که معروف و پسندیده در میان بشریت است را برگزیند و با آنان رفتار نماید. (اعراف، آیه199) امام رضا(ع) درباره این سخن خداوند که: «فاصفح الصفح الجمیل؛ پس گذشت کن گذشتی نیک زیبا» (حجر، آیه85) میفرماید: عفو من غیر عقوبه و لا تعنیف و لا عتب؛ مقصود، گذشت بدون مجازات و تندی و سرزنش است. (اعلامالدین، ص307) پس اخلاق اسلامی در تعامل با دیگران اقتضا میکند که نیکوترین و برترین اخلاق که از مصادیق مکارم و محاسن اخلاقی است را در پیش گرفته و بدون تندی و به دور از هر خشونت کلامی و رفتار و یا سرزنش و عتاب و مجازات و عقوبت، از خطا و گناه دیگری بگذریم و عذرش را بپذیریم. با او چنان رفتار کنیم که گویی هیچ خطا و گناهی مرتکب نشده است. اگر چنین رفتاری کنیم آن هنگام است که میتوان گفت که سبک زندگی اسلامی را انتخاب کرده و رفتار مسلمانی را در پیش گرفتهایم. امامرضا(ع) در جایی دیگر میفرماید: ما التقت فئتان قط الا نصر أعظمهما عفوا؛ از میان دو گروهی که با هم روبهرو میشوند، پیروزی با گروهی است که بخشش بیشتری داشته باشد. (بحار الانوار، ج71، ص452) پس از نظر آموزههای قرآنی حقیقت پیروزی از آن کسی است که اهل بخشش و گذشت و عفو باشد. 2- مال فدای عرض و آبرو: از مهمترین مظاهر اخلاق اسلامی این است که انسان مال خویش را فدای جان و عرض و آبروی خودش کند. برخی از مردم نهتنها اینگونه نیستند بلکه حاضرند برای کسب مال، آبرو و عرض خود را نیز حراج کنند؛ در حالی که اخلاق اسلامی بر حفظ آبرو تاکید دارد. اگرچه در اسلام گفته شده که انسان میتواند برای دفاع از مال و جان وعرض خود به جنگ برود و اگر کشته شد شهید است، ولی در میان این سه، بهتر آن است که انسان مال را فدای جان و عرض خویش کند؛ نه آن که عرض و آبروی خود را فدای مال خود کند. بدتر آنکه برخی برای کسب مال، عرض و آبرو میگذارند نه برای حفظ و دفاع از آن. از این رو امام رضا(ع) میفرماید: افضل المال ما وقی به العرض؛ بهترین مال آن است که آبرو با آن محفوظ بماند. (بحارالانوار، ج 78، ص 352) 3- تلاش بر توفیق و توکل: برخیها مفهوم توکل را بد فهمیدهاند. از نظر آنان میتوان با توکل بر خدا و هیچ کار دیگری، شتر را در جایش میخکوب کرد و بست؛ در حالی که براساس آموزههای اسلامی انسان پس از تصدیق به فایدهکاری و رسیدن به جزم در اندیشه میبایست در مقام عمل و اراده، عزم داشته باشد و خود تلاش و اقدامی برای تحقق آن انجام دهد، ولی در همان حال بداند که بیتوکل و توفیق الهی آن چیز، شدنی و دستیافتنی نیست. (آلعمران، آیه 159) به قول مولوی باید هم توکل داشت و هم با طناب پای شتر را بست. همان طوری که خداوند میفرماید اگر کاری را در آینده میخواهید انجام دهید بگویید انشاءالله آن را انجام میدهیم (کهف، آیات 23 و 24) همچنین در انجام هر کاری باید همراه با جزماندیشه و عزم ارادی، بر توفیق و توکل الهی توجه داشت. امام رضا(ع) در این باره میفرماید: من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزا بنفسه: هر کس از خدا توفیق بخواهد و تلاش نکند، خود را مسخره کرده است. (میزان الحکمه، ح 2790) البته بیشتر مردم از آن سمت پشت بام افتادهاند، یعنی کاملا از یاد بردهاند که بدون توفیق الهی و بدون توکل بر خدا هرگز کاری پیش نمیرود و انسان نباید به خودش مغرور شود و گمان کند که اوست که با تلاش و علم خویش به چیزی رسیده و به مال و نعمت و مکنتی دست یافته است؛ چنانچه قارون چنین تفکری داشت و همه ثروت و قدرت خویش را نتیجه علم و تلاش خود در علم اقتصاد میدانست نه آنکه هر چه دارد از خداست. (قصص، آیه 78؛ زمر، آیه 49) 4. تقوا، ملاک ارزش: از مهمترین آموزههای اسلامی این است که در تعامل با دیگران باید مبنا و معیار را تقوا قرار دهید. (حجرات، آیه 13) به این معنا که کرامت و بزرگی هر کسی به تقواست نه قدرت و ثروت و یا امور اعتباری دیگر که همه زینت و آرایههای دنیاست (آلعمران، آیه 14) پس وقتی با فقیر و غنی با قدرتمند سیاسی و اجتماعی یا با ناتوان و ناشناس سیاسی و اجتماعی برخورد میکنیم میبایست در تعامل با هر دو یکسان عمل کنیم و اگر درباره میزان تقوای آنان اطلاعات و علمی نداریم و برای ما از این جهت ناشناس هستند باید هر دو را به یک چشم ببینیم و احترام بگذاریم؛ نه آنکه ثروتمند و قدرتمند را بیشتر ارزش و اهمیت دهیم و بیتوجه به فقیر باشیم یا به او محل نگذاریم و یا کم محلی و کم توجهی روا داریم؛ چرا که ممکن است او از نظر تقوا شایستهتر از آن ثروتمند باشد. امام رضا(ع) در این باره میفرماید: من لقی فقیرا مسلما فلسم علیه خلاف سلامه علی الاغنیا لقیالله یوم القیامه و هو علیه غضبان؛ هرکس مسلمان فقیری را دیدار کند و برخلاف سلامی که به ثروتمندان میکند، به او سلام کند، روز قیامت در حالی به دیدار خدا میرود که بر او خشمگین است. (عیون اخبار الرضا، ج2، ص 52) 5. پرهیز از حرص و آز: آزمندی، اخلاق دنیاپرستان است. اینان هستند که از دنیا سیری ندارند و هر چه به ایشان داده شود باز همانند دوزخیان میگویند: هل من مزید، آیا بیشتر از این هست؟ (ق، آیه 30) اما باید توجه داشت که دنیا همانند آب شور دریاست که هر چه بیشتر بنوشی و بچشی بیشتر تشنه میشوی. پس انسان میبایست از زیادهخواهی و تکاثر دنیا دست بردارد و گمان نکند که این تکاثر و گردآوری و شمارش ثروت چیزی به او میافزاید بلکه همین ثروت، بلای جانش خواهد شد و چون آتشی در درون سینهاش به جوشش درمیآید و شعله میکشد. (سوره تکاثر) امام رضا(ع) در یک دستهبندی درباره مردم به این نکته اشاره میکند و میفرماید: الناس ضربان: بالغ لایکتفی و طالب لایجد؛ مردم دو گونهاند: یابندهای که [به یافتهاش] بسنده نمیکند، و جویندهای که نمییابد. (همان، ج 78، ص 253) پس نباید این اندازه حرص بزنیم بویژه آنکه براساس مقدرات الهی هر چیزی تقسیم شده و بیش از آنچه که برای تو مقدر است به دست تو نمیرسد و اگر چیزی مقدر شده باشد هیچکس و هیچ چیزی نمیتواند مانع رسیدن آن به تو باشد. (فاطر، آیه 2) 6. امانتداری: وفای به عهد و پیمان، از مهمترین اصول اخلاقی انسانی و اسلامی است (مائده، آیه 2) بر همین اساس انسان مسلمان میبایست اهل وفای به عهد باشد و هر آنچه را که به امانت گرفته به خوبی محافظت و صیانت کرده و به صاحبان آن بازگرداند. این امانتداری حتی نسبت به دشمنان نیز جاری است و بر همین اساس در احادیث آمده که اگر قاتل امام حسین(ع) شمشیری که بدان امام را شهیدکرده به دست امام سجاد(ع) به امانت میداد آن را حفظ کرده و به رسم امانتداری به قاتل باز میگرداند. در آیات قرآنی بر امانتداری و دوری از خیانت، مطالب بسیاری تاکید شده. (انفال، آیه 27) خداوند میفرماید که برخی از مردم به خاطر اختلاف عقیده یا دشمنی این حکم عقل و شرع را عمل نمیکنند و در امانت خیانت میکنند. (آلعمران، آیه 75) البته باید توجه داشت که امین هرگز در امانت خیانت نمیکند، ولی انسانها گاه در تشخیص امین اشتباه و خطا میکنند و خائن را امین میشمارند و چیزی را به امانت در نزدش میگذارند که خائن، بنا به طبیعت خودش خیانت میکند. امام رضا(ع) میفرماید: لم یخنک الامین و لکن ائتمنت الخائن؛ امین به تو خیانت نمیکند، اما تو خائن را امین میشماری. (بحارالانوار، ج 78، ص 335) گویند شخصی نزد آیتالله العظمی بروجردی آمد و شکایت کرد که یکی از طلبههای شما از من دزدی کرده است. ایشان در جواب گفتند: «اتفاقا از ما نیز دزدی کرده و آن لباس روحانیت ما بوده است که آن را دزدیده است». پس این دزدها هستند که طلبه شدهاند و هرگز یک طلبه دزدی نمیکند؛ چنانکه یک امین هرگز خیانت نمیکند بلکه این خائن آمده و خود را امین جا زده است. الان کشور به دست روحانیت به امانت سپرده شده، چنانکه دین و آیین مردم نیز امانتالهی در دست آنان است و ایشان میبایست امانتدار باشند ولی به نظر میرسد که گروهی اندک خائن و دزد، لباس روحانیت پوشیده و به خرید و فروش دین چون احبار و رهبان یهودی و مسیحی مشغول شدهاند و به امانت الهی خیانت میورزند. (احزاب، آیه 72) خداوند درباره این دزدان با چراغ علم و دانش که گزیدهترین کالای مردم یعنی ایمان آنان را میدزدند و در اعتماد مردم به خدا و قیامت و علمای اصیل ناب خیانت میورزند، میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیلالله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولا ینفقونها فی سبیلالله فبشر هم بعذاب الیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بسیاری از علمای یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا میخورند و [آنان را] از راه خدا باز میدارند و کسانی که زر و سیم را گنجینه میکنند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده. (توبه، آیه 34) در حقیقت این دزدانی که جامه روحانیت را دزدیدهاند و پیرو هواهای نفسانی خودشان هستند به تکاثر میپردازند به جای آنکه کوثری برای قیامت بردارند، گرفتار هبوط و سقوط شیطانی هستند؛ چنانکه امام رضا(ع) به اینان و همانند آنان هشدار میدهد و میفرماید: ایاک ان تتبع النفس هواها فان فی هواها رداها؛ مبادا از هوای نفس پیروی کنی که در آن نابودی نهفته است. (مشکاه الانوار، ص 455) آنچه بیان شد تنها برخی از جنبههای اخلاقی خدایی است که یک مسلمان باید آن را بیاموزد و در زندگی و سبک زیست خود عملیاتی کند. اگر این چنین متخلق به اخلاق خدایی و اسلامی شویم و زندگی ما انسانی و اسلامی شود دیگر مشکلاتی که اکنون جامعه با آن مواجه است نخواهد بود.