گاوی که بنیاسرائیل باید برای زنده کردن یک مرده که سبب بروز اختلاف و نزاع در بین قبایل شده است؛ بکشد، باید دارای ویژگیهایی باشد که ممکن است این موارد مبین قیودی برای احیاگران اجتماعی باشد.
عقیق:یک نفر از بنىاسرائیل به طرز مرموزى کشته مىشود، در حالى که قاتل به هیچ وجه معلوم نیست و هریک از قبائل جرم را به گردن دیگران میاندازد.
بنیاسرائیل با راهنمایی حضرت موسی علیهالسلام مأمور میشود تا گاوی را ذبح کند و قطعهای از آن را به بدن میت بزند تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند.
وظیفه آنها در این زمینه قید و شرطى نداشته، و لذا «بقره» به صورت «نکره» ذکر شده است.(آیات 67 تا 74 سوره مبارکه بقره)
سؤال بیجا وظیفه را سنگینتر میکند
ولى آنها بى اعتنا به این اصل مسلّم، شروع به سؤالات گوناگون کردند، شاید براى این که مىخواستند حقیقت، لوث شود و قاتل معلوم نشود، و این اختلاف همچنان میان بنىاسرائیل ادامه یابد؛ از این گذشته، افراد لجوج و خودخواه غالباً پر حرف و پر سؤالند، و در برابر هر چیز، بهانهجوئى مىکنند.
به هر حال، هر قدر آنها سؤال کردند خداوند هم تکلیف آنها را سختتر کرد؛ چرا که چنین افرادى، مستحق چنان مجازاتى هستند، لذا در روایات مىخوانیم در هر مورد خداوند سکوت کرده، پرسش و سؤال نکنید که حکمتى داشته و لذا در روایتى از امام على بن موسى الرضا علیهمالسلام چنین آمده: اگر آنها در همان آغاز، هر ماده گاوى انتخاب کرده و سر بریده بودند کافى بود، وَ لکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَدَ اللّهُ عَلَیْهِمْ: «آنها سختگیرى کردند، خداوند هم بر آنها سخت گرفت».
ویژگیهای گاو احیاگر بنیاسرائیل نشان از چیست
گاوی میانسال، یکرنگ یکدست و بدون لکهای با رنگ مخالف که دیدن آن باعث سرور مردم بشود، سالم و بدون عیب و نقص و گاوی که برای بیگاری رام نشده است همگی ویژگیهای گاوی است که بنیاسرائیل باید ذبح میکرد.
قیودى که براى این گاو ذکر شده ممکن است اشاره به یک حقیقت اجتماعى در زندگى انسان ها بوده باشد؛ قرآن گویا مىخواهد این نکته را بیان کند گاوى که باید نقش احیاء کننده داشته باشد، «ذلول» یعنى تسلیم بدون قید و شرط، و باربر و اسیر و زیر دست نباشد، همچنین نباید رنگهاى مختلف در اندام آن به چشم بخورد بلکه باید یکرنگ و خالص باشد.
به طریق اولى کسانى هم که در نقش رهبرى و احیاء کردن اجتماع ظاهر مىشوند و مىخواهند قلبها و افکار مرده را احیاء کنند، باید رام دیگران نشوند، مال و ثروت، فقر و غنى، قدرت و نیروى زورمندان، در هدف آنها اثر نگذارد، کسى جز خدا در دل آنها جاى نداشته باشد، تنها تسلیم حق و پایبند دین باشند، هیچ گونه رنگى در وجودشان جز رنگ خدائى یافت نشود، و این افراد هستند که مىتوانند بدون اضطراب و تشویش به کارهاى مردم رسیدگى کرده، مشکلات را حل نموده، و آنها را احیاء کنند.
ولى دلى که متمایل به دنیا و رام دنیا است، و این رنگ وى را معیوب ساخته، چنین کسى نمىتواند با این عیب و نقصى که در خود دارد قلوب مرده را زنده سازد و نقش احیاء کننده داشته باشد. پی نوشت: تفسیر نمونه منبع:فارس