امام رضا(ع) توانستند با شرکت در مناظرات و بهرهمندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام، دایره بازی سیاسی را به سمت دیگری بچرخانند و به جای اینکه این مناظرات سبب اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شود.
عقیق: در میان شیوههای مختلف برای اثر گذاری بر دیگران، بیتردید یکی از برگزیدهترینها، مناظره(گفتوگو) است، مناظره یکی از عوامل پویندگی فکر اسلامی و از کهنترین شیوههای برخورد اندیشهها به شمار میآید که پیشینهای طولانی دارد، اسلام بیش از هر دینی به گفتوگو به عنوان اصلی برای آگاه سازی مردم از حقایق هستی و آشکار ساختن آن با روش تکاملی خود و دستیابی به تمدن برتر پای فشرده است، بزرگترین معجزه پیامبر اکرم(ص) برای آشنا ساختن مردم با حقیقت تمدن اسلامی در «کلام» بود و امامان معصوم(ع) در کنار پافشاری بر چالش افکار، ما را به شدت از استبداد به رأی و روی بر تافتن از گفتوگو برای دستیابی به افکار درست بر حذر داشتهاند. مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره شیوه مناظره ثامنالحجج(ع) این چنین مینویسد:
امام رضا(ع) که از او میتوان به عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی جهان اسلام یاد کرد، با پذیرش شرکت در مناظرات سران ادیان در دربار مأمون اثبات کرد که ادیان مختلف معارف مشترکی دارند که با مطرح کردن آن میتوان باب گفتگو را گشود و حق و باطل را از یکدیگر تمیز داد، گفتوگوی بین الادیان از زمان پیامبر اعظم(ص) و ماجرای مباهله آغاز شده است که در ابتدا بین پیامبر اکرم(ص) و سران مسیحیت مناظرهای صورت گرفت و در نهایت به مباهله ختم شد. علت این امر هم عدم پذیرش استدلالات منطقی و عقلی اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسیحیت بوده است، به عبارت دیگر عناد، مانع پذیرش حقیقت توسط آنان شد.
به همین دلیل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعیت قرار گیرند. مسیحیان هم، نه حق را پذیرفتند و نه مباهله را، پس از این ماجرا یهودیان مدینه نزد پیامبر اکرم(ص) آمدند و سؤالاتی را مطرح میکردند، علاوه بر مدینه، اقلّیتهای مذهبی و دینی سایر شهرهای عربستان و حجاز نیز نزد رسول خدا(ص) میآمدند و به بحث و مناظره میپرداختند، این رویه در دورههای خلفای پس از پیامبر اکرم(ص) نیز ادامه داشته است.
*شیوه مناظرات امام رضا(ع) با توجه به رویکردهای عقلانی عصر امام(ع)
یک اصل در مناظره وجود دارد و آن اینکه نمیشود با هیچ فردی مناظره کرد، مگر اینکه مشترکاتی بین افراد وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک برای رفع مجهولات استفاده شود، بنابراین ائمه(ع) هم از همین روش در مناظرات استفاده میکردند و از نقاط مشترک بین الادیانی برای رفع اختلافات فکری و اعتقادی بهره میجستند و از موضع فکری خود آنها به بیان اشکالات اعتقادیشان میپرداختند، این شیوه مناظره، شیوه عقلایی است، رویه امام رضا(ع) در مناظراتش این نبود که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل، حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات میپرداختند و حقانیت اسلام را به اثبات میرساندند، چرا که بدون تعقل نمیتوان تناقضات بین ادیان را رفع کرد، این شیوه، یک روش ضابطهمند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد.
در واقع حضرت رضا(ع) در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتریجویی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی میپرداختند، نکته مهمی که در این مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاری این مناظرات توسط مأمون است؛ او و اطرافیانش میخواستند با برگزاری این مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به این مباحث مشغول کنند، به طوری که مردم در یک وادی و حاکم در وادی دیگر باشد، چون در این صورت حاکم خیلی راحتتر می تواند به مقاصد خودش برسد.
حضرت توانست با شرکت در این مناظرات و بهرهمندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام و اعتقادات طرفهای مقابلش، دایره این بازی سیاسی را به شکلی دیگر و به سمت دیگری بچرخاند و به جای اینکه این مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شود و این مشخص میکند که امام(ع) توانستند نقشه شوم مأمون را خنثی کنند، همچنین باعث تقویت سطح فکری جامعه شدند که این به ضرر هدفهای سیاسی عباسیان بود.
وقتی امام(ع) این مناظرات را انجام دادند، مأمون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام(ع) به هدفهای خود دست یافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسائل اعتقادی بالا رفته است، زیرا در سابق برای مردم این گونه استدلال عقلی برای رفع شبهات تبیین نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را بر اساس دانستههای قبلی خود یا بپذیرند یا رد کنند، اما استدلال عقلی بر آنها حاکم نبوده است، ولی در زمان حضرت رضا(ع) تفکر ضابطهمند شد و در واقع تفکر ضابطهمند، معیار تشخیص حق و باطل قرار گرفته بود و این به نفع اسلام ختم شد.
*کاربرد عملی شیوه مناظره حضرت(ع) در عصر حاضر
امروزه شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه های جمعی و ارتباطی وابسته به دولتها، مذاهب و فرق گوناگون هستیم که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بیاثر نیست و تا اندازه زیادی اثر خودش را گذاشته است، بنابراین، ناگزیر به اثبات عقلانی داشتههای اعتقادی خود هستیم، لذا بهرهمندی از همان شیوهای که امام رضا(ع) در مقابله فکری با جهان مسیحیت و یهود و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند و به کار بردند، میتواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطهمند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر همان طور تسلیم شویم و تعصّب گونه برخورد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد.
*احاطه علمی امام رضا(ع)
بحث دیگری که مطرح است بحث احاطه امام رضا(ع) به مبانی فکری طرفهای مقابل خود است و به عبارت دیگر ایشان نسبت به فرهنگ جهانی آن روز آگاهی کامل داشتند که این مسأله از دو منظر قابل بررسی است یکی اینکه حضرت رضا(ع) به عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدنی امام تعبیر میشود، لذا محتوای پاسخهای امام برای ما مفید هستند.
مسأله دیگر اینکه امام یک انسان کامل است، یعنی شیوهها و معیارهای صحیح در دست اوست، با حکمت برخورد میکند، هدفش در مسیر زندگی مشخص است و... اینها مسائلی است که احتیاج به علم لدنی ندارد، امّا برخی مسایل وجود دارد که معیارها را مشخص میکند که حق و باطل چیست و آن توسط علم خاص الهی فهمیده میشود. لذا این مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است و ما میتوانیم از شیوههای امام استفاده کنیم، به هر حال ما باید با احیای سنت مناظره سالم هر چه بیشتر در جهت تقریب مذاهب و کم کردن تفرقهها بکوشیم که اساساً یکی از ثمرات مهم مناظره این است که دو طرف بیشتر به نظرات یکدیگر آشنا میشوند و خیلی از فاصلهها از این طریق از بین خواهد رفت.