میر محمد باقر سال های کودکی را پشت سر نهاد و به جرگه
دانش پژوهان پیوست. او در نخستین فرصت، به سمت توس هجرت کرد و در کنار مضجع نورانی
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ، به فراگیری دانش پرداخت و علوم دینی را نزد
سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی و دیگر اساتید آن دیار آموخت.(1)
همچنین علوم فلسفه و ریاضیات را در دوران حضورش در توس آموخت.
میر محمد باقر سپس راه قزوین پیش گرفت. قزوین در آن زمان، پایتخت «دولت صفویه» بود و دانشمندان زیادی در آن شهر مشغول تحقیق و
تدریس بودند؛ وی نیز به تدریس علوم دینی پرداخت. در سال 988 ق. دوباره به خراسان
آمد و تا سال 993 ق. در آن دیار ماندگار شد و سپس به کاشان مهاجرت کرد.
مقام
علمی
میرداماد از علمای برجسته قرن یازدهم و از بزرگان فلاسفه
و حکمای اسلامی بود. اسکندر بیگ منشی
ـ که معاصر میرداماد بود ـ در کتاب «تاریخ عالم آرای عباسی»، او را چنین وصف می
کند:«در علوم معقول و منقول، سرآمد روزگار خود و جامع کمالات صوری و معنوی، کاشف
دقائق انفسی و آفاقی بود. در اکثر علوم حکمیه و فنون غریبه و ریاضی و فقه و تفسیر
و حدیث، درجه علیا یافته و فقهای عصر فتاوای شرعیه را به تصحیح آن جناب معتبر می
شمارند».(2)
میرداماد در زمینه علوم اسلامی، دارای آثار ارزشمندی است
و در ابواب مختلف فقه و اصول، نیز صاحب نظر بود.
لکن آن چه در شخصیت علمی اش غلبه دارد، مهارت وی در حکمت
و فلسفه است؛ به طوری که او را «معلم ثالث» خوانده اند و او نیز خود را «معلم» می
خواند.
صفات اخلاقی
حکیم فرزانه در حکمت علمی و اخلاق فردی، ممتاز بود و به
همراهی حکمت نظری با تهذیب اخلاق، تأکید داشت و حکمت بدون تهذیب را باعث گمراهی و
ضلالت می دانست. او به دستور ها و فرایض دینی به عنوان «آداب سیر و سلوک» بسیار اهمیت
می داد. به قرآن علاقه ای بسیار عمیق داشت؛ به طوری که هر شب نصف قرآن را تلاوت می
کرد. آن اندازه می خوابید که برای پرداختن به کارهایش تجدید قوا کرده باشد و غذا
به اندازه ای می خورد که توان تحقیق و کارهای دیگرش را داشته باشد.
اغلب اوقات، به ذکر خدا و تزکیه نفس مشغول بود و شب ها
در حال تهجد. اهمیت زیادی به ادای نوافل می داد و هیچ یک از نوافل را ترک نمی کرد
و این وضع را از سن بلوغ تا زمان وفات ادامه داد.(3)
از میرداماد حالاتی نقل شده است که در بدو نظر عجیب می
نماید. وی در یکی ازنوشته هایش می گوید که روزی، هنگامی که در خلوت یاد خدا می
کرده و ذکر خدا بر لب داشته و تمام توجهش را به خدا معطوف کرده بوده روحش از بدنش
جدا شده و خلع بدن کرده و از عالم زمانی به عالم دهر (فوق زمان) صعود کرده و عوالم
امکان را شهود نموده.(4)
شدت
پرهیزکارى مرحوم میرداماد
مرحوم میرداماد نه تنها از محرمات و مکروهات پرهیز مى
کرد بلکه از مباهات که خلاف ادب به نظر بیاید نیز پرهیز مى کرد چنانچه رسیده است
پاهاى خود را دراز نمى کرد چه در منزل و چه در مجلس چون همیشه خود را در محضر
پروردگار مى دانست
در لآلى الاخبار آمده است تنها هنگام مرگ پاهایش را خودش
رو به قبله کرد و عرض کرد: پروردگارا من مدتهاست بى ادبى نکردم اما چون حالا امر
خودت هست پایم را دراز مى کنم .(5)
پی نوشت ها:
1. فصلنامه مشکوه، ش43، ص 94
2. ریحانه الأدب، ج6، ص 58
3. فلاسفه شیعه، ص 409
4. سلافة العصر، ص 479
5. مردان علم در میدان عمل ؛ ص 45
منبع:قدس
211008