29 بهمن 1400 17 رجب 1443 - 13 : 15
کد خبر : ۳۶۶۷۹
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۷
حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی ملکی - نام مبارک امام رضا (ع) «علی» و کنیه آن حضرت «ابوالحسن» و مشهورترین لقب ایشان «رضا» به معنای «خشنودی» است.

عقیق:امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را به این گونه نقل می‌فرمایند: «خداوند او را «رضا» لقب نهاد، زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) دوستان و نزدیکان و دشمنان همه از ایشان راضی و خشنود بودند». یکی از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» (ص) است. این لقب نشان دهنده ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. حضرت رضا علیه السلام در یازدهم ذی‌القعده الحرام سال 148 هجری، در مدینه منوره دیده به جهان گشودند.


زندگی امام در مدینه
امام رضا علیه السلام 52 سال از زندگیشان را (قبل از هجرت به مرو) در زادگاهشان مدینه، ساکن بودند و 3 سال هم در خراسان زندگی کردند، امام چه در مدینه و در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرشان و چه در مرو، به هدایت مردم و تببین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند.
امامت و وصایت حضرت رضا علیه السلام بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرشان و رسول اکرم صلی ا... علیه و اله اعلام شده بود.
مأمون برای رسیدن به مقاصد خود که در تاریخ بسیار به آنها پرداخته شده است، چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا علیه السلام فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان آورند، همچنین دستور داد حضرت را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعه نشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال می‌داد، شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و انقلاب نموده و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر می‌شد؛ بنابراین امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد. مأموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را گزارش می‌دادند.


ولایتعهدی
هنگامی که حضرت رضا علیه السلام وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال گرمی کرد و در مجلسی که همه بزرگان حکومت حضور داشتند، اعلام کرد: همه بدانند من در میان آل عباس و آل علی علیه السلام هیچ کس را بهتر و به امر خلافت، صاحب حق تر از علی بن‌موسی رضا علیه السلام نمی‌شناسم. سپس به حضرت رو کرد و گفت: تصمیم گرفته‌ام خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم. حضرت فرمودند:«اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده، جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی». مأمون برخواسته خود پافشاری کرد و اصرار ورزید. امام نیر فرمودندهرگز قبول نخواهم کرد». وقتی مأمون مأیوس شد، گفت: پس ولایتعهدی را قبول کنید، تا بعد از من، شما خلیفه و جانشین باشید. این اصرار مأمون و انکار امام، تا دو ماه طول کشید؛ حضرت می‌فرمود: « از پدرانم شنیدم، قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و ملائک زمین و آسمان بر من خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون‌الرشید دفن خواهم شد». اما باز هم مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجا که مخفیانه و در مجلسی خصوصی، حضرت را به مرگ تهدید کرد؛ بنابراین حضرت فرمودند: «اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور برخلافت نظر داشته باشم». مأمون با این شرط، راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: خداوندا! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن، همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود، مؤاخذه نکردی. خداوندا! عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست، مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم».

 

دانش و علم امام رضا علیه السلام
هنگامی که امام رضا علیه السلام به مرو رسیدند، مأمون در جمع مردم و عباسیان چنین گفت: «من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی علیه السلام بسیار جست و جو کردم؛ ولی هیچ یک از آنان را با فضیلت تر و پارساتر، متدین‌تر و شایسته‌تر از علی بن موسی الرضا ندیدم».
از طرف دیگر مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بی همتای وی را در میان ایشان می‌دید، می‌خواست این قداست و اعتبار را خدشه‌دار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد، تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سؤال ببرند.


امام رضا (ع) از منظر دشمنان
رجاء بن ابی ضحاک، یکی از مأمورانی است که در سفر امام به خراسان همراه ایشان بودند. رجا مأمور بود تا تمام حالات، رفتار و گفتار امام را در طول سفر، زیر نظر داشته و به مأمون گزارش کند. وی در گزارشی که به مأمون ارایه داد، حتی به جنبه‌های روحی و اخلاقی امام رضا (ع) اشاره کرده تا جایی که حتی ذکرها و دعاهای امام در نمازها نیز از قلم نیفتاده است.
وی در این ارتباط می‌نویسد: «در شب هنگامی که به رختخواب می‌رفت، بسیار قرآن تلاوت می‌کرد و چون به آیه‌ای برمی‌خورد که در آن نام بهشت یا دوزخ بود، گریه می‌کرد و بهشت را از خداوند تقاضا می‌کرد و از آتش دوزخ به خداوند پناه می‌برد، برمی‌خاست و تسبیح، تحمید و استغفار می‌کرد. مسواک می‌زد و سپس به نماز می‌ایستاد
همچنین در حدیث است زمانی که تعریف افراد از امام پایان می‌یافت، مأمون می‌گفت پسر عموی دانشمندم، بهترین مردم روی زمین و داناترین و عابدترین آنهاست.


ثواب زیارت امام رضا (ع)
در برخی از روایتها، ثواب زیارت امام رضا علیه السلام هفتاد حج و در برخی هزار حج و عمره و در برخی هفتاد هزار حج و عمره و در برخی یک میلیون حج پاداش برای زیارت امام رضا علیه السلام قرارداده شده است چگونه می‌توان بین این روایات جمع کرد؟ این روایات با هم ناسازگاری ندارد؛ زیرا مخاطبان ائمه (ع) ظرفیتهای متفاوت دارند، بنابراین به هراندازه که شناخت و معرفت ما بیشتر باشد ثواب زیارت هم بیشتر خواهد بود و این معرفت به دست نمی آید، مگر با شناخت حضرات معصومین و تأسی به سیره آنان، و راه و روش آن بزرگواران را باید در همه مسایل اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... الگو و چراغ زندگی مان قرار دهیم تا از تاریکی های جهل و ضلالت و گمراهی و گناه و سقوط و نیز تقلید از اجانب و استعمار و استثمار رهایی یابیم.
 


منبع:قدس

211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: