دبیر انجمن فرهنگی معنویت نوین:
فرد با انجام مدیتیشنهای یوگا از دیگر اعمال عبادی به خصوص نماز باز میماند و دیگر نیازی به عبادت در خود نمیبیند چرا که معتقد است از یوگا حس و انرژی خوبی را دریافت میکند.
عقیق:"سبک زندگی کشور ما برگرفته از آیین و دین ماست و جدا از آن نیست. به طور مثال احترام به میهمان، پدر و مادر و بزرگان از دین ما برآمده یا برگزاری مراسم جشن ازدواج در سالروز ولادت ائمه معصومین (ع) و ... نشان می دهد که سبک زندگی ما به دین گره خورده است و اگر تغییر یابد، معنویتی دیگر جایگزین آن خواهد شد که مخالف با آیین ما است." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام داریوش عشقی، دبیر انجمن فرهنگی معنویت نوین و کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی و رییس مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی با رویکرد اسلامی حسنی پیرامون یوگا و تاثیر آن بر سبک زندگی است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:یوگا چه جایگاهی در میان مردم کشور ما دارد و آیا تنها یک ورزش است یا جزو عرفان محسوب می شود؟خاستگاه اصلی یوگا هند است که قدمت آن به سال های بسیار دور (شاید نزدیک به سه هزار سال) می رسد، اما وقتی این عرفان بعدها با عنوان یک نوع ورزش به کشورهایی آسیایی، آمریکایی و اروپایی صادر شد. یوگا در کشور ما نیز توانست طرفدارانی را جذب خود کند و جزو زیر مجموعه فدراسیون ورزش های همگانی قرار گیرد. تا کنون 154 کتاب و 399 پایان نامه و مقاله ثبت شده در کتابخانه ملی ایران، در خصوص یوگا تدوین شده اند که در تمامی کتاب ها به جنبه عرفانی بودن این مساله اشاره شده است.در ایران شخصی به نام سید جلال الدین موسوی نسب پدر یوگا خوانده می شود؛ او کتابی دارد به نام "گنجینه اسرار یوگا" که در آن توضیحات وافری در خصوص این عرفان کاذب ذکر کرده و آن را با اسلام مقایسه می کند و می گوید عرفان اسلامی همان گونه خداجویی دارد؛ وی در کتاب های خود مصر است یوگا حتما باید به عنوان عرفان آموزش داده شود و معتقد است آنهایی که یوگا را با عنوان ورزش خطاب می کنند، به فرهنگ خیانت کرده و تمامی ادیان از جمله اسلام و مسیحیت، متناسب با زمان و شعور انسان هر یک درک خاصی از عملکرد ذهن داشته اند که اغلب نارسا بوده و موجب اختلاف شده است.موسوی نسب در واقع اسلام را در رسیدن به عرفان نارسا می داند و در مقابل آن آیین هندوها را ترویج می کند و می گوید من در برابر شیوا (خدای هندوها) سر تعظیم فرو می آورم.البته در پیروان یوگا دو خدا به نام شیوا و شاکتی(کالی) وجود دارد که از این افراد معتقدند از آنها کسب انرژی می کنند. با توجه به این که یوگا در کشور ما نیز طرفدارانی دارد و به نوعی به زندگی برخی افراد ورود پیدا کرده است، این موضوع چه تاثیری بر سبک زندگی افراد می تواند داشته باشد؟ببینید سبک زندگی کشور ما برگرفته از آیین و دین ماست و جدا از آن نیست. به طور مثال احترام به میهمان، پدر و مادر و بزرگان از دین ما برآمده یا برگزاری مراسم جشن ازدواج در سالروز ولادت ائمه معصومین (ع) و ... نشان می دهد که سبک زندگی ما به دین گره خورده است و اگر تغییر یابد، معنویتی دیگر جایگزین آن خواهد شد که مخالف با آیین ماست. اما تغییر و تحول لازمه زندگی بشر است و چه اشکالی دارد که این تغییر در مسائل معنوی هم به وقوع پیوندد و سبک زندگی افراد متحول شود؟بله، تغییر خوب است اما چه تغییری؟ تغییری که برای انسان رشد داشته باشد یا زمینه سقوط او را فراهم کند؟ اجازه دهید این مساله را در قالب مثال بازگو کنم؛ مثلا وقتی فردی بیمار می شود، دین ما توصیه کرده است به عیادت او برویم و برایش طلب سلامت و بهبودی کنیم اما همین مساله در یوگا به تفاوت فاحشی دارد به این معنا فردی که به مدیتیشن های یوگا روی می آورد، می نشیند و در تمرینات خود برای فرد بیمار انرژی مثبت می فرستد! یعنی به جای سنت پسندیده عیادت، در گوشه ای نشسته و می گوید من برای فلانی انرژی مثبت می فرستم تا بهبودی خود را کسب کند. ببینید این مساله چه آسیب هایی می تواند در روابط افراد به جای بگذارد. یا سبک زندگی ما ایرانیان این گونه است که در مواجهه با مشکلات و پریشانی ها، به زیارت امامان و امامزادگان می رویم و به آنها توسل می جوییم و با حاضر شدن در آن اماکن مقدس، کسب انرژی می کنیم، اما در یوگا نشستن به کنجی و انجام مدیتیشن هایی به اصطلاح به فرد انرژی می دهد.از سوی دیگر انجام تمارین یوگا به گونه ای است که با سبک زندگی ما همخوانی ندارد. اینکه فردی به گوشه ای برود و همه افراد خانه را مجبور به سکوت کند تا بتواند تمرکز داشته باشد و تمرینات خود را انجام دهد، همین مساله موجبات ایجاد تشتت در میان خانواده می شود. فرض کنید شوهر به گوشه ای خلوت گزیند و مشغول انجام این تمارین شود یا زن از فرزند و همسر خود فاصله گرفته و مشغول انجام مدیتیشن های خود شود، این مساله چه آسیبی را برای خانواده به دنبال دارد؟ آیا موجب سردی و ناراحتی نمی شود و تبعات دیگر؟از سوی دیگر با انجام مدیتیشن های یوگا فرد دیگر از اعمال عبادی به خصوص نماز، باز می ماند و دیگر نیازی به عبادت در خود نمی بیند چرا که معتقد است از یوگا حس و انرژی خوبی را دریافت می کند. در صورتی که نماز معراج مومن است. فرض کنید کسی بخواهد این تغییر را در زندگی خود حاکم کند، باید دید آیا این تغییر سیر نزولی برای او دارد یا صعودی؟ به سمت خدای بی نیاز و قادر رفتن درست است یا شیوا خدای ساختگی هندوها؟ آیا این همان روندی نیست که 1400 سال پیش پیامبر (ص) در میان اعراب جاهلی از میان برداشت؟ لذا این تغییر به ضرر انسان تمام خواهد شد. فکر نمی کنید که دلیل این اقبال ایجاد حس خوبی است که فرد از یوگا می گیرد و این در حالی است که همان فرد این حس را از خواندن نماز دریافت نمی کند؟هر چیزی که به انسان حس خوب بدهد، دلیل بر مناسب بودن و خوب بودن آن نیست؛ قرص های روان گردان و مواد مخدر نیز به انسان حس خوب می دهند اما آیا دلیل بر خوب بودن آنها است؟ببینید یوگا 26 شرط برای تاثیر گذاشتن مدیتیشن های خود دارد و فرد برای رسیدن به نتیجه تمرینات، تلاش می کند تمامی این شرایط را فراهم کند و در فضایی خلوت و همراه با سکوت، به انجام آنها بپردازد. اما آیا ما می دانیم که نماز خواندن هم 16 شرط دارد که برای دریافت تاثیر روحانی آن باید این شرایط رو رعایت کنیم؟ آیا نماز خواندن ما غالبا از روی رفع تکلیف نیست؟ به طور مثال شرط حضور قلب در نماز، گرفتن وضویی با رعایت شرایط و توجه است، آیا ما این مساله را در نظر می گیریم؟ بنابراین وقتی مقدمات نمازی با حضور قلب و تاثیرگذار را فراهم نمی کنیم، چطور توقع دریافت نتیجه از آن را داریم؟از سوی دیگر وقتی انسان تن به عملی می خواهد دهد، باید ببیند این عمل از سوی چه کسی توصیه شده است. آیا یوگا توصیه شده از مرتاض های هندی نیست که هویت آنها مشخص نبوده و معلوم نیست این عرفان را چطور به دست آوردند؟ آیا واگذاشتن سخن 124 هزار فردی که به صداقت و راستگویی شهرت داشته و چسبیدن به سخن های افرادی که هویت آن ها بر ما معلوم نیست، کاری عقلانی است؟بنابراین، پرداختن به یوگا جا ماندن از کارهای اصلی است؛ که آسیب های فراوانی برای سبک زندگی و معنویت افراد دارد.منبع:شبستان