عقیق/ حمید
محمدی محمدی: دوستی من با محمد آهی، زمانی شکل گرفت که هر
دو در اوایل جوانی به سر میبردیم. شاید او 18 و من حدود 20 سال داشتم که حاج علی
آهی، پدر محمد به تازگی با درجه تیمساری از نیروی انتظامی بازنشسته شده بود و
برگشته بود به جمع مداحانی که سالها برای بازگشتش انتظار کشیده بودند. او هرچند
حالا برای خودش در میان نظامیان هم اسم و رسمی داشت و سوابقی چون مسئولیت نیروی
انتظامی زاهدان و مدیریت امور ایثارگران در کارنامهاش بود، اما حاج علی آهی، همان
استاد و مرشد مداحان سنتی شرق و جنوب تهران بود. حتی زمانی هم که در سیستان و بلوچستان
مسئولیت داشت، بیشتر در میان قبایل و طوایف آن سامان به تبلیغ و ارشاد میپرداخت.
سال
69 یعنی 24 سال قبل، این بازگشت باشکوه اتفاق افتاد و من و محمد در حاشیه همین
ماجرا باهم رفیق شدیم. هیئت ماه مبارک رمضان جامعه مداحان شرق تهران در مکتبالزهرا
(س) تشکیل میشد و به واسطه مدیریت حاج علی آهی، جمعیت عجیبی از آن استقبال میکرد.
البته در آن زمان، مرحوم حاج عزیزالله مبارکی، شاعر و بنیانگذار محفل ادبی «علی
(ع) حلال مشکلات» هم در مدیریت این هیئت در کنار حاج علی آهی بود. محمد،
تنها سالی بود که در کنار پدر دیده میشد. او، بهره فراوانی از شعر داشت و تنفس در
خانهای که پدری مثل آهی، استاد شعر و ادب و همچنین دکتر حسین آهی، برادر بزرگترِ محمد در آن تنفس کرده بود، به او چیزهایی آموخته بود که حیف، هیچ گاه از آنها به
خوبی استفاده نکرد.
محمد،
دفترچه شعری داشت که در سفرها همیشه در کنار او بود. شعرهای مذهبی او بیشتر به
مدح و منقبت اهل بیت (ع) میپرداخت تا مرثیه و مصیبت. به این معنا که در سرودن
شعر، هرچند هیچگاه از خود اثر چاپ شدهای به یادگار نگذاشت، اما بیشتر به دکتر
حسین آهی گرایش داشت تا استاد علی آهی. به معنی دیگر، در سرودن شعر، راه برادر را
رفته بود تا مسیر پدر را. به همین دلیل، شاید بیشترین سرودههایی که از او به جا
مانده باشد، اشعار عرفانی است.
تا
جایی که به یاد دارم، تخلصش هم «محمد» بود و او هم مثل حسین، از نام خانوادگی به
عنوان تخلص استفاده نمیکرد. چه اینکه هر دو برادر، این تخلص را دربست در اختیار
پدر میدانستند. بنابراین همانطور که حسین آهی در سالهای قبل از انقلاب در
شعرهایش «ابن آهی» تخلص میکرد، محمد از نام کوچک خود در تخلص بهره میگرفت.
مرحوم
محمد آهی در خانهای زیست کرده بود که همه اعضای آن با حدیث و روایت، آشنایی
دیرینهای داشتند. بنابراین او نیز همیشه از آموزههای پدر بهرهمند بود و به خاطر
دارم در سفری که باهم در سال 70 به مشهد مقدس مشرف شدیم، در حلقه دوستانش به نقل
حدیث و روایت میپرداخت. انتخاب احادیث کوتاه با معانی بلند، یکی از روشهای او
برای آشنایی دادن دیگران با کلام معصومین (ع) بود. او در این کار، به واقع یک
سخنور دقیق و باهوش بود و هرچند هیچ وقت منبری را به رسمیت تجربه نکرد، اما فنون
این کار را نیز از پدری که خود شاگرد آقاشیخ جواد خراسانی است، به خوبی آموخته
بود.
محمد
آهی در حوالی 40 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و سفر به آخرت در این سن و سال، هجرتی
است پرمعنا. روحش شادمان!
گزارش تصویری تشییع محمد رضا آهی