ما گر ز سر بریده می ترسیدیم/ در مستی مرگمان نمی رقصیدیم.
عقیق:شاهکاری از شاعر و مداح اهل بیت حاج محمد رضا جوان: داعش،چه ز"ماو کربلا "میدانی؟ ما را ز سر بریده می ترسانی؟ ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در مستی مرگمان نمی رقصیدیم ما شیفته ی راه شهادت هستیم سرباز و فدایی ولایت هستیم صد بار اگر کشته به راهش گردیم با جان دگر دوباره بر می گردیم شاگرد کلاس اول عباسیم پس روی حسین و زینبش حساسیم تا باز بفهمی که چه بی پرواییم با سر به سِتیزِ خنجرت می آییم کودک نشوی،گول خودت را نخوری باخنجر خود دست خودت را نَبُری پا را ز گلیم خود فرا تر نَبَری این لقمه بزرگ است،دهان را نَدَری با پا به سر بخت سیاهت نزنی با دست خودت گور خودت را نَکَنی پایت به حریم کربلا وا بشود صد کرببلای تازه برپا بشود ...
شعرخوبي بود
جهت اطلاع
مصرع دوم بيت اول وكل بيت دومش براي يه شاعرديگست
بايد توگيومه قرارميدادين...
شاگردكلاس اول عباسيم ع
پس روي حسين ع وزينبش حساسيم...اي جان
جهت اطلاع
مصرع دوم بيت اول وكل بيت دومش براي يه شاعرديگست
بايد توگيومه قرارميدادين...
شاگردكلاس اول عباسيم ع
پس روي حسين ع وزينبش حساسيم...اي جان