فرمودند:شيطان براى شكار كمندها و دادمها دارد،كمندهايش جلوگيرى از نيكى با برادران است، و دامهايش خواب در وقت نماز واجب.
عقیق:اى عبد اللَّه! شيطان دامهاى خود را در اين سراى فريب گسترده و جز دوستان ما شكارى نخواهد كه آخرت چنان در چشم آنان بزرگ است كه هيچ چيز را با آن مبادله نكنند. آه! آه بر آن دلها كه آكنده از نور است، دنيا در نظر آنها چون اژدهائى رنگارنگ است و دشمنى زبان نافهم، با خدا الفت دارند و از آنچه عياشان بدان مأنوسند مى گريزند، آنان به حق دوستان منند. به بركت آنها هر فتنه برطرف گردد و هر بلا دفع شود. پسر جندب! هر مسلمانى كه با ما آشناست سزد كه هر روز و شب به اعمالش رسيدگى كند، و خود حسابگر خود باشد، اگر كار نيكى ديد زيادش كند، و اگر به كار بدى برخورد استغفار نمايد تا در قيامت دچار ذلت نشود. خوشا به حال بنده اى كه بر نعمتها و زرق و برق دنياى خطاكاران حسرت نخورد، خوشا به حال آن بنده كه آخرت جويد و براى آن بكوشد، خوشا به حال آنكه آرمانهاى دروغين سرگرمش نسازد. خدا آن قوم را رحمت كند كه چراغ (راه خلق) و روشنگر (افكار مردم) بودند، با عمل و بكار بردن منتهاى قدرت، مردم را بسوى ما (و مبادى تشيع) دعوت مى كردند، و مانند آنهائى نبودند كه اسرار ما را فاش مى كنند. پسر جندب! مؤمنان كسانى هستند كه از خدا مى ترسند، و از زوال نعمت هدايت بيمناكند، چون خدا و نعمتهايش را ياد كنند، بلرزند و به هراسند و چون آيات خدا را بر آنها خوانند، از مشاهده نفوذ قدرت وى ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خويش توكل كنند. پسر جندب! (كجرويها تازگى ندارد) ديرگاهى است كه بازار جهل و نادانى رواج و بنيانش استوار است، چه مردم دين خدا را به بازيچه گرفته اند تا آنجا كه عالمان هم كه بايد علم را وسيله تقرب درگاه خدا كنند، (مقصدى) جز خدا مى جويند و اينان ستمكارند. پسر جندب! اگر شيعيان ما درست و پايدار بودند ملائكه با آنها دست مى دادند، ابر بر سر آنها سايه مى افكند، روزشان روشن مى شد، از آسمان و زمين رزقشان مى رسيد، هر چه از خداوند مى خواستند عطا مى فرمود. پسر جندب! درباره گنهكاران شيعه سخنى جز خير مگوئيد، با تضرع و زارى از خدا توفيقشان را بخواهيد، برايشان درخواست توبه كنيد، كه هر كس دل به ما بندد، ولايت ما را بپذيرد با دشمنان ما طرح دوستى نريزد، آنچه داند بگويد، و از آنچه نداند يا ترديد دارد دم فرو بندد، در بهشت است. پسر جندب! هر كه بر عمل تكيه كند هلاك شود، هر كه با پشت گرمى به رحمت خدا به گناه جرى شود نجات نيابد (عبد اللَّه گويد:) گفتم: پس چه كسى اهل نجات است؟ فرمود: آنها كه ميان بيم و اميدند، چنان كه گوئى، از اميد به ثواب و ترس از عذاب، قلبشان در چنگال پرندهاى (شكارى) است. پسر جندب! هر كه خواهد خدا حور العين تزويجش كند، و تاج نور بر سرش نهد، برادر مؤمنش را شاد كند. پسر جندب! خواب شب و گفتار روز را كم كن، كه در پيكر انسان عضوى ناسپاستر از چشم و زبان نيست، مادر حضرت سليمان به او گفت: پسر جان، از خواب (بيش از ضرورت) بپرهيز زيرا روزى كه همه نيازمند اعمالند، ترا تهيدست سازد. پسر جندب! شيطان براى شكار كمندها دارد، از دامها و كمندهاى او بپرهيزيد، گفتم: يا ابن رسول اللَّه آنها چيست؟ فرمود: كمندهايش جلوگيرى از نيكى با برادران است، و دامهايش خواب در وقت نماز واجب. هان! هيچ عبادت چون گام برداشتن براى نيكى به برادران و زيارت آنها نيست، واى به حال آنها كه از نماز غفلت كنند، در خلوتهاى (شب) بخوابند، در سستيها (مواقع استراحت و فراغت از كار) خدا و آياتش را به مسخره گيرند. اينهايند كه در آخرت بهره اى ندارند و خدا در قيامت (از سر خشم) با آنها سخن نگويد (از پليدى گناه)، پاكشان نسازد، و عذابى دردناك دارند. پسر جندب! هر كه بامدادان (كه سر از خواب برگيرد) غمى جز آزادى از آتش داشته باشد امر بزرگى را كوچك شمرده، و از خدا سود ناچيز (دنيا) خواسته؛ و هر كه با برادرش تقلب كند، تحقيرش نمايد، و با او در افتد؛ خدا در دوزخش جا دهد؛ و هر كه بر مؤمنى حسد برد ايمان در قلبش چون نمك در آب ذوب شود. پسر جندب! آن كه براى انجام حاجت برادرش راهى رود، چنان است كه بين (كوه) صفا و مروه سعى كرده، و اگر حاجتش را برآورد چنان است كه در جنگ بدر و احد در خون غلطيده، خدا هيچ امتى را هلاك نكرد جز وقتى كه به حقوق برادران مستمند خود بى اعتنائى كردند.