یکی از گرمترین روزهای مرداد دومین فرزند تابستان است. نزدیکی های اذان ظهر است که وارد حرم می شوم و سلام می کنم به حضرت(ع). قدم تند میکنم و خود را به رواق دارالرحمه(ع) که مختص زائران غیر ایرانی است می رسانم.
عقیق: وارد که می شوم میبینم زائران برای اقامه نماز جماعت آماده شده اند. با خانم مجتهدی مترجم زبان عربی اداره روابط بین الملل هماهنگ میکنم و با هم به سراغ یکی از زوار میرویم. زهرا باصم معلم 28 ساله است و لیسانس مدیریت بازرگانی دارد و ازشهرقطیف عربستان سعودی به مشهد آمده است. بیشتر از 10 بار است که به پابوس آقا(ع) آمده. می گوید : اولین بار که به زیارت امام رضا(ع) آمدم از شوق حضورم دراین بارگاه شوکه شده بودم. اما از دفعه دوم آنقدر شوق وذوق داشتم که دلم می خواست تمام این صحن و سرا را در آغوش بگیرم. نظرش را راجع به فعالیت های آستان قدس رضوی در خصوص زائران غیرایرانی می پرسم. پاسخ می دهد: برنامه های اداره روابط بین الملل برنامه های خوبی است و روز به روز در حال پیشرفت است. ومن در بعضی از کلاسهای آموزشی مفیدی که برگزارکرده اند شرکت کرده ام و تصمیم دارم وقتی به شهرخودم برگشتم ازاین تجربیات برای مردم هموطنم استفاده کنم. از او درباره تزیینات داخلی حرم می پرسم که به نظرش بسیار زیبا وغیرقابل وصف است. آیا کراماتی از حضرت رضا(ع) در زندگی تان مشاهده کرده اید؟ امام رضا(ع) در زندگی من نقش بسیار مهمی داشته است. هرچه که از خدا خواسته ام به واسطه ایشان به من عنایت شده است. چندسال یش به مشهد امدم و عملی روی چشمانم انجام دادم اما بعد از عمل چند روز بینایی ام را از دست دادم. دکترها قدغن کرده بودند که از بیمارستان خارج نشوم. اما من طاقت نیاوردم. به حرم آمدم و پس از زیارت و متوسل شدن به آقا(ع) با آب سقاخانه چشمانم را شستشو دادم و مهر متبرک امام رضاعلیه السلام را توتیای چشم کردم . پس از اینکه از حرم بیرون آمدم کم کم بینایی ام به طورکامل بازگشت و شفا گرفتم. از امام رضا(ع) چه می خواهید؟ آرزوها و خواسته های زیادی دارم. اما مهمترین آرزویم این است که در راه اسلام شهید شوم و در یکی از حرم های ائمه دفن شوم که نزدیکشان باشم. گفتگو از :راحله ندافی مقدم