19 مهر 1400 5 (ربیع الاول 1443 - 20 : 23
کد خبر : ۳۵۳۸۶
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵
یادگاری از اهل بیت(ع) که در مصر مدفون است
پس از وفات مردم بسیاری از شهرها و قراء اجتماع کردند و شمعهای بسیاری در آن شب روشن نمودند و از هر خانه ای که در مصر بود صدای گریه شنیده می شد و غصه و حزن مصریان شدت یافت و بر او نماز گذاردند به جمعیتی که به مانند آن دیده نشده بود.

عقیق: نفیسه خاتون دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب است که به جلالت و بزرگی معروف است. او در سال 145 در مکه متولد شد و در مدینه رشد یافت و به همسری اسحق بن جعفر فرزند امام صادق درآمد. روزها روزه داشت و شبها را به عبادت می گذراند و صاحب مال فراوان بود و به مریضان و مستمندان و زمین گیران و عموم مردم احسان می کرد.
او سی و پنج مرتبه به حج مشرف شد که اکثرش پیاده بود.

زینب برادرزاده او نقل می کند: که من چهل سال عمه خود نفیسه خاتون را خدمت کردم و ندیدم که شب بخوابد و روزها روزه نباشد و پیوسته شبها را به عبادت بپا می داشت و روزها را روزه بود، به او گفتم: ای عمه چرا با خود مدارا نمی کنی؟ فرمود: چگونه با خودم مدارا کنم و حال آنکه از پیش عقباتی دارم که از آنها فقط فائزون عبور می کنند.
نفیسه خاتون از شوهرش دو فرزند آورد به نام قاسم و ام الکلثوم

وقتی با شوهرش به زیارت قبر حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام مشرف شد، در مراجعت به مصر آمد و در خانه ای منزل نمود. در همسایگی آنان دختر یهودی فلجی بود که به آب وضوی نفیسه خاتون تبرک جست و فورا شفا یافت  و نتیجتا یهودیان بسیاری اسلام آوردند و عقیده اهل مصر به ایشان زیاد شد و از او خواهش کردند تا در مصر اقامت کند و به قصد زیارت او مشرف می شدند و از او برکات می دیدند.

زینب برادرزاده او نقل می کند که نفیسه خاتون قبری برای خود و به دست خود کنده بود و پیوسته داخل آن قبر می شد و قرآن تلاوت می نمود تا اینکه شش هزار ختم قرآن در آن نمود و در ماه رمضان سال 208 هجری وفات نمود.
در وقت احتضار روزه بود او را توصیه به افطار نمودند . فرمود: عجبا سی سال است تا بحال که از خداوند درخواست می کنم که با حال روزه از دنیا بروم و حال که روزه هستم افطار کنم؟ و سپس شروع به تلاوت سوره انعام نمود و چون رسید به آیه « لهم دارالسلام عند ربهم؛ برایشان در نزد پروردگارشان خانه سلم و سلامت می باشد » وفات نمود.

پس از وفات مردم بسیاری از شهرها و قراء اجتماع کردند و شمعهای بسیاری در آن شب روشن نمودند و از هر خانه ای که در مصر بود صدای گریه شنیده می شد و غصه و حزن مصریان شدت یافت و بر او نماز گذاردند به جمعیتی که به مانند آن دیده نشده بود.


اسحق خواست که او را به مدینه معظمه نقل مکان نماید و در بقیع دفن نماید لیکن اهل مصر استدعا نمودند که این مخدره را برای تبرک و تیمن در مصر بگذارد و اموال بسیاری نیز بذل کردند . اسحق راضی نشد تا آنکه شب در خواب دید رسول خدا صلی الله علیه و آله را که فرمود با اهل مصر در باب نفیسه معاوضه کن همانا به برکت او بر ایشان رحمت نازل می شود و لذا او را در همان قبری که به دست خود حفر نموده بود دفن نمودند.

مصریان به او اعتقاد زیادی دارند و معروف است که دعا در نزد قبر او مستجابست و اکنون در مصر دارای بقعه و بارگاه است . کراماتی که از نفیسه خاتون ظهور یافته در کتابی به نام « مأثرالنفیسه » ثبت شده است.

 

افاضات غیبی

در همسایگی سیده نفیسه خانواده ای با کیش یهودی زندگی می کردند، در این خانه دختری به دلیل فلج بودن از ناحیه پا، روزگار سختی را می گذرانید و نیز والدینش از بابت این بیماری در مشقت به سر می بردند. روزی مادرش خطاب به وی گفت: من می خواهم به گرمابه بروم و نمی دانم با تو که نمی توانی روی پای خود بایستی چه کنم. آیا مایلی همراهم بیایی. دختر پاسخ داد توانایی آن را ندارم. مادرش گفت: پس در خانه باش تا من برگردم. او جواب داد: از تنهایی می ترسم، مرا نزد این همسایه مسلمان ببر که بانویی شریف می باشد و من با او می مانم تا برگردی. مادرش پذیرفت و به خدمت سیده نفیسه رفت و از وی خواست اجازه دهد دختر مریضش لحظاتی نزد او بماند، او قبول کرد. زن یهودی دخترش را آورد و در یک جانب سرای این بانو بر زمین نهاد. مدتی که گذشت وقت اقامه نماز فرا رسید. پس سیده نفیسه آبی برای وضو آورد تا تجدید وضو سازد. در این حال کرامت شگفت آن بانو تحقق یافت و قطراتی از آب وضویش بر بدن آن دختر فلج ترشح کرد که بر اثر آن شفا یافت و از این وضع آشفته و نگران کننده رهایی یافت. چون مادرش از حمام آمد، به پای خویش سوی خانه رفت در حالی که هیچ اثری از ناخوشی در بدنش مشاهده نمی شد. خانواده اش چون مشاهده کردند بیمارشان لباس سلامتی بر تن کرده و دیگر آن ناراحتی سابق را ندارد یقین حاصل کردند که به برکت معنوی آن بانو شفا یافته است، پس همراه خویشاوندان به منزل سیده نفیسه آمدند و ضمن تشکر وافر از بابت این لطف ملکوتی، دین مقدس اسلام را به عنوان آیین جدید خود پذیرا گشتند و این رویداد در سراسر مصر مشهور گردید و جوامع شهری و روستایی از وقوع این رخداد شگفت، آگاهی یافتند و بدین صورت مقام معنوی این بانو بیش از گذشته ارتقا یافت و هجوم پرهیجان مردم به سوی منزلش برای درمان بیماران و افراد ناتوان و گره گشایی از مشکلات، رو به فزونی رفت و کثرت مراجعین برای سیده نفیسه توان فرسا گشت.

 

رفع خشکسالی وپر آب شدن رودنیل


در هنگام اقامت سیده نفیسه در مصر کرامت دیگری از وی دیده شد که ارادت اهالی را نسبت به او چندین برابر کرد و آن این بود که روزگاری از میزان آب رودخانه نیل که شریان حیاتی این سرزمین بود کاسته شد و گویا خشکسالی بر این منبع مهم آبی تأثیر منفی نهاد و مردم را در نگرانی عمیقی فرو برد. گروهی به نزد سیده نفیسه رفتند و از او خواستند از خداوند بخواهد رحمت واسعه خویش را شامل حال مصریان کند. آن بانوی پرهیزگار مقنعه خود را به آنان داد و گفت آن را در رودخانه بیفکنید امید است که پروردگار لطف خویش را شامل حالتان نموده و رود نیل همچون گذشته پرآب گردد. آنان چنین کردند و مقنعه را در آب افکندند لحظاتی نگذشت که به برکت دعای آن بانو حجم آب رود نیل افزایش قابل ملاحظه ای یافت و بدین گونه تشویش مصریان از این بابت برطرف شد

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
|
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۸
التماس دعا با ذکر یک صلوات