او نیمه شب برخاسته بود و قرآن می خواند، علی(علیه السلام) و کمیل شنیدند او این آیه را با صدای دلنشین و پرسوز می خواند: «امّن هو قانت آناء اللّیل ساجداً و قائماً یحذر الاخره و یرجو رحمه ربّه...؛ آیا کسی که در دل شب به اطاعت خدا و سجده و قیام به سر برد و از آخرت ترسان و به رحمت خدا امیدوار است، با کسی که با گناه و کفر زندگی می کند یکسان می باشد؟!» (1)
کمیل در دل خود آهی کشید. صدای دلنشین قرآن، آن هم در دل شب و از لبان یک انسان شب زنده دار، او را به نشاط آورد، ولی چیزی نگفت.امام به کمیل توجه کرد و فرمود: «صدای دلنشین این شخص تو را نفریبد، این قاری قرآن، ازاهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد».
کمیل در حیرت و تعجب فرو رفت، از این رو که امام (علیه السلام )از فکر و نیّت او آگاه گشته و گواهی می دهد که آن قاری قرآن از اهل دوزخ است!!
مدتی از این جریان گذشت، تا این که ماجرای خوارج نهروان پیش آمد و آنها بر ضد علی (علیه السلام) اعلام جنگ کردند و در سرزمین نهروان، جنگ خونینی بین سپاه علی (علیه السلام) با سپاه خوارج درگرفت و همه خوارج ـ جز 9 نفر فراری ـ کشته شدند.
کمیل در جبهه همراه علی (علیه السلام) بود، علی (علیه السلام)در حالی که از شمشیرش خون می چکید، به کمیل رو کرد و فرمود: با من بیا سپس هر دو نفر به اتفاق هم کنار کشته ها و سرهای بریده که به زمین افتاده بود رفتند، علی (علیه السلام) سرشمشیرش را بر سر کشته ها می نهاد، تا این که نوک شمشیر را بر سر همان قاری قرآن نهاد و فرمود: ای کمیل امّن هو قانت آناء اللّیل... این سر همان شخصی است که نیمه شب این آیه قرآن را می خواند و تو را مجذوب ساخته بود.کمیل امام را بوسید و از آرزوی جاهلانه خود استغفار کرد.(2)
اینک به نهج البلاغه بنگریم:
امام علی( علیه السلام) شنید، مردی از خوارج «حَروُریّه» (منسوب به حروراء نزدیک نهروان) نماز شب خوانده و قرآن تلاوت می کند، فرمود: «نومٌ علی یقینٍ خیرٌ من صلاه فی شکِّ؛ خواب همراه یقین و ایمان، بهتر از نماز با شک است».(3) احتمال دارد که این گفته مربوط به همان قاری باشد که در جنگ نهروان به هلاکت رسید.
مقصود امام علی( علیه السلام ) از شك، آن شك و تردیدى است كه خوارج در امامت امام وقت داشتند كه خود اساس تعلیم عبادات و كیفیّت انجام آنها است، كه آگاهى بدان ركنى از اركان دین مىباشد و شك و تردید در آن باعث عدم استفاده از آن و شكّ در بسیارى از نیازمندیها از قبیل علم توحید و اسرار عبادات و كیفیّت سلوك و اطاعت پروردگار است.(4)
در اینجا گویا مقصود امام اینست که اگر این مرد به امامت من یقین داشت و در خواب بسر می برد بهتر از این بود که با شک در امامت من به نماز و قرآن بپردازد.
واقعیت زندگى امت گواه نیاز مبرم آن به كسى است كه امور آن را بگرداند و مسائل مختلفى را كه هوسها و شهوات آن را ازدین دور كرده اند اصلاح كند و از هـمـیـن رو به كسى نیازمند است كه در پرتو كتاب و سنت امور آن را سامان دهد و با شخصیت بـزرگـوار و رفـتـار بـدون نـقص خود الگویى براى ایشان ترسیم كند و این كه در نفس پاك خود آمـادگى پرداختن به این وظایف را داشته باشد و چنین كسى جز از سوى خدا و تعیین او شناخته نـمـى شـود تـا در میان امت، آشفتگى ایجاد نشود.
راههای رسیدن به یقین
یقین، علم ثابت و جزمی است كه شك پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد. برای رسیدن به یقین رعایت دو نكته بسیار كارساز است: 1. عمل، 2. تداوم عمل. لذا بزرگان گفته اند اگر عمل شایسته را هر چند اندك ولی پیوسته انجام دهید به نتایج بسیار مطلوب می رسید و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما وعده داده اند كه به آنچه می دانی عمل كن، از آنچه نمی دانی تو را كفایت می كنند «اعمل بما تعلم یكفیك مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین(علیه السلام) می خوانیم: «اشهد انك قد اقمت الصلوه و اتیت الزكاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر حتی اتیك الیقین» كه با دقت در این فراز به روشنی به دست می آید كه با نماز به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زكات به عنوان حل مشكل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشكلات فرهنگی است كه مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شكل می گیرد و همه این موارد در راستای پیروی از امام و ولی ای است که جزئیات انجام این اعمال را به ما آموزش دهند تا یقین حاصل شود.
پی نوشت ها:
1ـ سوره زمره/ 9.
2ـ سفینه البحار، ج2، ص492ـ493.
3ـ نهج البلاغه، حکمت 97.
4ـ ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم،ص 491.
منبع:جام
211008