08 آذر 1400 24 ربیع الثانی 1443 - 15 : 13
کد خبر : ۳۴۱۰۶
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۵۲
اسلام بینشی کلی و جامع درباره هستی و زندگی و انسان دارد که همه فروغ و تفصیلات بدان برمی گردد و همه نظریات و قوانین و حدود و عبادات و معاملات آن از این بینش و جامع سرچشمه می گیرد و مسائل تازه را هم با نظر بدوی زودگذر نمی نگرد و مشکلی را بدون در نظر گرفتن مشکلات دیگر، اصلاح و حل نمی کند.
عقیق: مفهوم عدالت اجتماعی از منظر اسلام

"عدل" را در لغت به تقويم،‌ تسويه، موازنه، استقامت، نظير و مثل معنی كرده‌اند و آنرا ضد ظلم و جور دانسته ‌اند. البته عدل از آن دسته واژگانی است كه معانی متقابل دارد؛ هم دلالت بر استواء، اذن و همانندی می تواند داشته باشد و هم اعوجاج و انحراف. معانی يادشده نيز همگی به همين معانی استواء و يا اعوجاج باز می‌ گردند. عدل در قضاوت يعنی حكم بالاستواء، يعنی به ‌دور از انحراف و تمايل به يكی از دو طرف. فردی را عادل می ‌گويند كه پسنديده و دارای راه و روشی مستقيم، متعادل و به‌ دور از انحراف باشد.

عدالت اجتماعی با عدالت افراد متفاوت است و جامعه با تحقق ويژگیهايی در روابط و نهادهای خود، می تواند به چنين كمالی دست يابد. حال، سخن در اين است كه در كدام‌ يک از حوزه‌های روابط اجتماعی و چگونه اين كمال جلوه‌ می ‌كند؟

عدالت در رفتار هر فرد جامعه با افراد ديگر و در رفتار حكومت و قوانين و برنامه‌های اجتماعی با افراد جامعه، همچنين در قراردادها و رسوم اجتماعی حاكم بر روابط افراد بروز می يابد. در همه اين موارد، عدالت با يكسانی رفتار در شرايط همانند، تحقق می يابد و در فرض تفاوت شرايط، تناسب رفتار، با توجه به توانایی، استحقاق و نيازها لازم است. اين شرايط زمانی محقق می ‌شود كه افراد جامعه به دور از تعصبات و تبعيض‌ها و براساس ملاحظات انسانی و عقلايی، روابط اقتصادی جامعه را براساس عدالت شكل دهند.

اسلام یک بینش کلی و جامع در باره هستی و زندگی و انسان دارد که همه فروغ و تفصیلات بدان برمی گردد و همه نظریات و قوانین و حدود و عبادات و معاملات آن از این بینش و جامع سرچشمه می گیرد و مسائل تازه را هم با نظر بدوی زودگذر نمی نگرد و مشکلی را بدون در نظر گرفتن مشکلات دیگر، اصلاح و حل نمی کند.

اسلام در تحقق عدالت اجتماعی با دو اصل بزرگ: 1- وحدت همه جانبه متناسب و متعادل 2- تکامل و تضامن عمومی بین افراد و اجتماعات پیش می رود. البته عناصر اساسی فطرت انسانی را نیز در نظر داشته و طاقت و نیروی بشری را از نظر دور نموده است.

در نظر اسلام عدالت عبارت از یک مساوات بزرگ انسانی است که تعادل همه ارزشها ازجمله ارزش اقتصادی را در نظر دارد و این مساوات، غرایز را آزاد گذاشته که در حدودی که با هدفهای عالی زندگی معارضه نکند به کار پردازد. اسلام هماهنگی امکانات و عدالت عمومی را به عنوان منبع اصلی فعالیت مقرر داشته و ضمناً راه را برای تفوق بر یکدیگر با کار و کوشش باز گذاشته است. چنانکه برای سنجش، ارزشهای دیگری غیر از ارزشهای اقتصادی به کار برده است.

«حتمی است که گرامی ترین شما در برابر خداوند پرهیزگار تزین شماست». «خداوند مومنین و دانشمندان را به درجاتی بالا برد». بر اساس قرآن کريم توحيد، معاد، نبوت، آرمانهای فردی و اجتماعی و ...همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحيد، رکن معاد، هدف تشريع نبوت، فلسفه زعامت و امامت معيار کمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است.

عدالت ارزش ذاتی دارد و سلامت همه چيز به آن است. از اين روست که خداوند فرمان می دهد که بر پا کننده قسط و عدالت اجتماعی باشيد. «يا ايها الذين آمنوا کونوا قوامين بالقسط» ای کساني که ايمان آورده ايد پيوسته به عدالت قيام کنيد. مفسر بزرگ قرآن، طبرسی، در ذيل اين آيه و در معناي آن می نويسد "يعنی پيوسته بر پا دارندگان عدالت باشيد، و معنای اين سخن آن است که بايد عادات و سنت شما برپاداشتن عدالت در گفتار و کردار باشد."

خداوند بر پا داشتن عدالت همه جانبه و هميشگی فرمان داده است: قيام برای عدالت در همه وجوه آن و به طور پيوسته عدالت اجتماعي، عدالتی است فراگير و در اين بحث نيست مراد از اصل عدالت اجتماعی، عدالتی است فراگير که کليه وجوه اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی سياسی و اقتصادی را در بر می گيرد خداوند به چنين عدالتی فراخوانده که اين عدالت راه نجات و سعادت بشر است و خداوند فرموده است «و اقسطو ان الله يحب المقسطين» و به داد بکوشيد که خداوند داد گران را دوست می دارد. بی گمان کسانی می توانند مصداق اين محبت الهی باشند که برای او قيام کنند و عدالت خواهی شان از سر حق باشد.

همچنین بعثت پیامبران برای تحقق عدالت است چنانکه خداوند به داوود (ع) فرمود: «يا داود انا جعلناک خليفته في  الارض فاحکم بين الناس بالحق» ای داوود ما تو را در زمين خليفه و جانشين گردانديم پس ميان مردمان به حق داوری کن و همچنین فرمود: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» به راستی پيامبران را با دلايل روشن روانه کرديم و با آنان کتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردمان به دادگری برخيزند.

بدون اجرای عدالت ، دين واحکام آن بی جان است. روشنی اسلام به عدالت است. و با خاموش شدن عدالت ، اسلام چون چراغی خواهد بود خاموش که با آن راه نمی توان يافت و مردمان را به سامان نمی توان رساند زيرا عدالت است که جامعه و مردمان را به صلاح و سامان می رساند. رسول اکرم(ص) می فرماید: «عدل ساعه خير من عباده سبعين سنه قيام ليلها و صيام نهارها». ساعتی اجرای عدالت از هفتاد سال عبادتی که شبهايش به نماز شب و روزهايش به روزه بگذرد برتر و بهتر است.

عدالت اجتماعی از منظر علوی

با توجه به قداست عدالت و بعثت پيامبران الهی بخاطر آن بديهی است شخصيتی مانند علی(ع) که شارح و مفسر قرآن کريم و تبيين کننده اصول و فروع اسلام است نمی تواند درباره اين مسئله سکوت نموده و يا در درجه کمتری از اهميت آن را قرار دهد. شخصيتی که نامش قرين عدالت بوده و نه تنها امام معصوم شيعيان است بلکه در تاريخ بشريت به عنوان يک متفکر انديشمند و سياست مداری خدا محور مطرح بوده است.

امام علي(ع) فرمود: «عدالت الفت زندگي و تنها راه اصلاح جامعه و گل سرسبد ايمان به خدا و گنجينه فضيلت و احسان است.» فلسفه حکومت دين عدالت است. در حکومت دين نه ستمگران مجوز رهبري دارند و نه حاکميت های ظالمانه مشروعيت حقوقي. عدالت خواهی و قيام برای تحقق عدالت يک تعهد الهي و تکليف شرعی است. امام علی (ع) فرمود: «سرچشمه های عدل در فروغ کلمات قرآن کريم و برکه ها و آبشخورهای پربرکت هدالت در آيه های نورانی آن است.

عوامل تحقق عدالت از نظر امام علی(ع)

اولين گام در تحقق عدالت رهايی از ناهماهنگیهای درون است. حضرت علی(ع) می فرمايد: «فکان اول عدله نهی الهوی عن النفسه»؛ اولين گام در عدالت زدودن هواهای نفسانی خويش است.» امير مومنان(ع) مجموعه عواملی را که در تحقق عدالت موثر است در سه جمله خلاصه کرده است: «استعن علی العدل بحسن النيت فی الرعيه و قلة الطمع و کثرة الورع»؛ نيت خير داشتن و خوش بينی نسبت به مردم عدم طمع و تقوا پيشگی از عوامل عدالت است.

موانع اجرای عدالت از نظر امام علی(ع)

خودبرتربينی و امتياز جويی علت همه ستمگری ها و عدالت گريزی هاست. خصيصه خودخواهی که از غرائض بسيار قوی در نهاد انسان است به صورت های گوناگون در رفتار و کردار انسان بروز می کند. علی (ع) می فرمايد: « من ملک استاثر»؛ هر که به قدرت برسد انحصار طلب می شود. امام علی (ع) در تذکرات خود به مالک اشتر می فرمايد: « بپرهيز از اينکه چيزی را به خود اختصاص دهی که بهره مردم از آن يکسان است».

از علل ديگری که در اثر امتياز طلبی گريبانگير انسان می شود سود جويی است. عبدالله ابن زمعه از شيعيان راه طولانی را طی کرد و به اميد سودی نزد علي(ع) آمد. حضرت فرمود: «اين مال نه از مال من است و نه از آن تواست بلکه ذيره مسلمانان است و دستاورد شمشيرهای آنان. اگر در جنگ همراه آنان بوده ای تو نيز برابر آنان سهمی داری وگرنه دستاورد و دسترنج آنان به دهان ديگران نخواهد رفت ».

از ديگر موانع اجراي عدالت، ضعف نفس و سستی اراده، خودباختگی و دون همتی است

حضرت فرمود: «هرکس مبارزه با ستم را واگذارد خداوند جامه خواری به او بپوشاند و حق از او روی گردان شود و به خواری محکوم و از انصاف محروم گردد». امام علی(ع) در برقراری حکومت عدل خویش دو اقدام انقلابی انجام داد که در نتیجه آن چهره بسیاری از کسانی که به ظاهر خود را یار اسلام و پیامبر معرفی کرده بودند نمایان شد اول اینکه اموال غاصبان را مصادره و باز پس گرفتند دوم اجرای عدالت در بهره مندی مساوی از بیت المال برای خود و سایر اقشار و کسانی که خود را خواص معرفی کرده بودند. این عدالت منحصر به فرد امام علی(ع) مصداقی است برای متفکرانی که در باب عدالت و عدالت اجتماعی صاحب نظرند.


منبع:مهر
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: