جهنم = چینشِ غلطِ معشوقها
آموختیم که اساسیترین و اولین قدم در زندگی هر انسان برای رسیدن به باطن انسانی مهندسی معشوقهاست. عدم موفقیت در مهندسی معشوق سبب میشود که مسلمانان به فرمودهی پیامبر (ص) به صورت 10 گروه از حیوانات در قیامت محشور شده و سر از جهنم درآورند. جهنم؛ معلولِ چینشِ غلطِ آرزوهاست. اینگونه نیست که تمامِ اهل جهنم، کسانی هستند که خداوند را دوست نداشتهاند، بلکه به آن سبب به دوزخ مبتلا گشتهاند که الله، معشوقِ اولِ آنها نبوده و در مرتبههای بعدیِ لیست آرزوهای آنان قرار داشته است. از همین رو، مسیر حرکتشان اشتباه بوده و به جایی جز بهشت خاتمه یافته است.
قرآن تنها یک گروه را صاحبِ باطن انسانی میداند؛ «مؤمنان»، یعنی کسانی که «الله»، خانواده آسمانی و جهاد در راه خدا در رأس معشوقهای آنان بوده است. این تعادل معشوقها ضامنِ حرکتِ آنها در مسیری کاملاً صحیح بوده و آنان را تا بهشت راهنمایی خواهد نمود. حرکت در مسیری صحیح، با شادی و آرامش همراه بوده و تحمل مصائب و فقدانها، مشکلات و ... را آسان میسازد.
در یک مهندسیِ صحیح معشوقِ، انسانِ «بینهایت» طلب، مظاهر کمال نامحدود را در رأس آرزوهای خود نگه میدارد، بنابراین مسیرِ حرکت او هماره به سمت بینهایت، باز است. به محض آنکه یک معشوق دیگر، جای این مظاهر نامحدود را پُر کند، حرکت به سمت بینهایت برای این فرد مُختل شده و مسیری اشتباه را در پیش خواهد گرفت.
تمام شئونات و جریاناتِ زندگی (روابط خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و...) در صورتی مبارک و رشددهنده خواهند بود که حرکت انسان به سمت بینهایت مختل نشده و او در حال حرکت به سمت «الله» باشد.
تنها، هدف گرفتن یک کمال نامحدود (الله) میتواند دلخوشیهای قدرتمندی را در مؤمن تولید نماید تا بتواند در هنگام رویارویی با فقدانها و یا تهدیدهای بخشهای پایینی از تلاطم و اضطراب در امان بماند. هیچکس و هیچ چیز نخواهد توانست قدرت، آرامش و شادیِ چنین انسانی را از او گرفته و او را به غمی از غمهایِ شئون پائینی مبتلا سازد. او هماره شاد خواهد بود و آرام... .
دین، یعنی عشق و عشق یعنی دین
در جلسه گذشته آموختیم که چینش صحیح معشوق، نه تنها پیروی و اطاعت از الله و رسول را برای انسان آسان میسازد، بلکه این اطاعت را به امری بسیار لذتبخش و شیرین برای او تبدیل خواهد کرد. برای چنین فردی جهاد و خستگی در راه معشوق، بسیار شیرین، مستیآور و قدرتآفرین است. عشقِ او کمبودها، ضعفها و مشکلات را در پیش چشمانش کوچک نموده و حتی دیگر آنها را نمیبیند.
نبی اکرم (ص) میفرمایند: «ماذاق مجلسٌ، بمُتحابّین؛ جای نشستن هرگز تنگ نیست، اگر در کنار کسی باشید که دوستش دارید».
کسی که عاشقانه دین خود را میپذیرد، همهی ارکان آن را به راحتی میپذیرد. برای او مؤاخذه شدن و ملامت شدن به خاطر معشوق، نه تنها سخت نیست، بلکه بسیار شیرین است.
امام باقر (ع) میفرمایند: «الدّین، هو الحُبّ، و الحُبُّ هو الدّین؛ دین همان عشق است و عشق همان دین.»
برای آنکه انسان بتواند سه معشوق «الله»، خانواده آسمانی و جهاد را در رأس تمام معشوقهایش نگه دارد، باید با تغذیه از خوراکهای فوق عقلانی، روح خود را سالم و قدرتمند نگه دارد. تنها یک تغذیه معنوی خوب میتواند به روحِ انسان چنین قدرتی را ببخشد که «الله»، خانواده آسمانی و جهاد را همواره در رأس معشوقهای او نگه دارد.
فراموش نکنیم که هیچکدام از ما، از تغذیه فوق عقلانی بینیاز نبوده و نخواهیم بود. حتی پیامبر (ص) هم نمیتواند بدون خوراک فوق عقلانی «الله» را در رأس معشوقهایش نگه دارد. بلکه به خاطر رسالت سنگین پیامبر (ص) دریافت خوراکِ بیشتری بر ایشان واجب میشود، به طوری که نماز شب بر پیامبر (ص) واجب است.
خوب است بدانیم با پنج وعده نماز واجبی که اساساً بدون تمرکز و ارتباطِ حقیقی است، روح ما به قدرتی دست نخواهد یافت. اگر کسی در مهندسی عشق موفق شده باشد و الله، خانواده آسمانی و جهاد حقیقتاً محبوبهای دل او باشند، به یقین با معشوقهای خود به نماز میایستد و قلبِ او با یاد محبوبهایش به پرواز درآمده و اوج میگیرد.
نکته قابل توجه اینجاست که تمامِ چیزهایی که مانعِ تمرکز ما در نماز هستند و افکارمان را به خود اختصاص میدهند، شکلِ حقیقیِ باطن ما را خواهند ساخت. نماز آینه شفافی است برای دیدنِ باطن حقیقیمان.
نماز سفری است تا آغوش معشوقهای انسانی! آیا ما عاشق شدیم تا با نماز به آغوش معشوقمان پرواز کنیم؟
نمازِ صادق، عشق صادق میطلبد، قدرت فراوانی میخواهد. نماز رویارویی چهره به چهره انسان با خداوند است و کسی که به دنبال پروازهای بلند در نماز است، نیاز به قدرت دارد. برای رسیدن به قدرت، عشق لازم است، و عشق نیز با معرفت به دست میآید، شنیدن حکمت، مطالعه آن و تمرین، تمرین، تمرین ...
ارتباط با خانواده آسمانی و عشق بازی با آنها قدرت کمتری میطلبد چرا که این ارتباط میان دو انسان برقرار میشود و درک آن برای ما آسانتر است. به همین دلیل هیئتها و عزاداریها رونق بیشتری دارند و طیفِ بیشتری از انسانها با سطوحِ قدرت متفاوتتری میتوانند از آن لذت ببرند.
تبعیّت از معصوم(ع) به عشقِ دوسویه میان «الله» و بنده میانجامد
امام صادق (ع) میفرمایند: «من سرّهُ أن یعلم انّ الله یُحبّه، فالیعمل بطاعه الله، ولیتّبعنا. ألم یسمع قول الله عزوجل؛ إن کنتم تحبّون الله، فاتبّعونی، یُحببکم الله»؛ هر که او را خوشحال میکند که بداند خداوند دوستش دارد، باید خدا را اطاعت کرده و از ما (اهل بیت) تبعیّت کند. آیا این سخن خداوند را شنیدهاید که؛ اگر خداوند را دوست دارید، از من (رسول) تبعیت کنید تا خداوند دوستتان بدارد.
قبل از هر توضیحی خوب است هر کدام از ما این سؤالِ امام صادق (ع) را از خود بپرسیم؛
آیا حقیقتاً ما از اینکه محبوبِ خداوند باشیم، خوشحال و مسرور میشویم؟
اگر واقعاً به دنبال محبوبیت در نگاهِ خداوند هستیم؛ باید به دنبال اطاعت خدا و پیروی از معصوم باشیم، چرا که این راه را کسی جز یک متخصص معصوم نمیشناسد. و این تبعیت، فقط کار عشق است. عشق تمام تبعیتها را برای انسان لذتبخش نموده و کسالت را از او میگیرد.
اما نکته بسیار جالب و عجیب در این روایت آن است که از ما میخواهد اگر میخواهیم به عشق خدا برسیم «إن کنتم تحبون الله»؛ باید از معصوم (ع) اطاعت کنیم. اما این معامله، سودی مضاعف دارد و ما نه تنها در نهایت به عشق خدا میرسیم، بلکه محبوبِ دل خدا نیز خواهیم شد.
بنابراین قبل از هر کاری، باید عاشق شویم و قلبمان را با ساختار این مسیر هماهنگ سازیم. بدون مهندسی عشق، تلاشهای انسان بینتیجه خواهد ماند.
منبع:فارس
211008