عقیق: حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه و آوار کردن خانهها بر سر زنان و کودکان بیگناه خشم و حیرت هر انسان آزادهای را برانگیخته است. همزمان با حملات وحشیانه به مردم بیدفاع غزه شاعران در حرکتی خودجوش به روایت قسمتی از روزهای تلخ غزه و مردمانش پرداختند. دو سروده ذیل نمونهای از این اشعار است که درباره دردهای غزه سروده شده است:
شجاعالدین ابراهیمی:
انتفاضه با محرم محرم است
خاک لبنان غرق خون و ماتم است
کل یومٍ کل ارضٍ کربلاست
در نوار غزه عاشورا به پاست
جرم از نوع جنایت قطعی است
غزه غرق فقر و فاقه قحطی است
غزه در آتش به خون غرقاب شد
ننگ و نفرت تحفه بر اعراب شد
در سکوت اعراب را جور و جراست
قلب لبنان زخمی ازاین خنجرهاست
شروههای اشک و واویلاست این
جنگ اسرائیل و آمریکاست این
اشک امشب نوحه را آغاز کرد
زخمهای قلب من لب با کرد
شمع اشکم روی گونه روشن است
انفجارعشق درخون من است
خون ابوذر..عشق سلمان.. گشته است
زخم همزادمسلمان گشته است
ای اباذر تو مسلمان نیستی
تو ابوسیمی و سلمان نیستی
هرکه را عشق است بیتابی گرفت
شیعه درخون عطر و شادابی گرفت
خون چکید آنقدر تا آهنگ شد
زخمهای شیعه رنگارنگ شد
بر کتاب قرن این ظلم سترگ
نام اسلام است مظلوم بزرگ
واضح است و حاجت اعلام نیست
امت واحد به جز اسلام نیست
غرق ماتم غرق درغم خیس خون
امت واحد عزا دارد کنون
کابل و غزه اروپا و عرب
امت واحد ندارد شرق و غرب
روبه سوی صبح از شب بازگرد
کفر بگذار و به مذهب بازگرد
درک کن اشغال نافرجام را
در فلسطین قدرت اسلام را
هرزه را در هیبت شرزه نگر
ثلمه اسلام در غزه نگر
غرب درغزه جنایت میکند
شرق با قدرت حمایت میکند
ای جهان بنگر غم ایام را
رنج مظلومیت اسلام را
سهم غزه جنگ و ویرانی شدهست
جرم این مردم مسلمانی شدهست
این رم خوک است این خرناس گر
یار صهیون است شیطان بزرگ
قتل عام بیگناهان رسم شد
پیکر غزه سراسر زخم شد
غزه از یغما و یورش خسته است
غرش رگبارها پیوسته است
بدترین تصویر مرگ است و جنون
شهرهای سوخته در دود و خون
میپرد درآسمان در عرش راه
اشکهای مردمان بیپناه
این جنایت نیست اوج خفتیست
انتهای پستی و بیعفتیست
غرب بیفرهنگ در خونسردی است
علت خاموشیاش بی دردی است
****
عباسعلی اسدی:
پیروز در برابر اشرار، غزه بود
این جنگ را به فتح سزاوار، غزه بود
در گیر و دار زخمی شبهای قیرگون
تنها میان آتش و کشتار، غزه بود
ثابت نمود غزه بزرگی خویش را
مظلوم در برابر کفار، غزه بود
عفریت مرگ پنجه خونین خود گشود
در گیرو دار مرگ گرفتار، غزه بود
غیرت شکست شیشه سالوس را و دید
شهری که داشت تکیه به دادار، غزه بود
دژخیم حمله کرد به نامردی تمام
اما چو کوه دید که ستوار، غزه بود
یک نسل بیحمیت از پشت میلهها
دزدانه دید شهر غم آوار، غزه بود
این بندیان مرده زندان تخت و بخت
غافل نشسته، همدم رگبار، غزه بود
اعراب را بگو که در این امتحان سخت
دار خدا و مظهر آثار، غزه بود
هر نامبارکی که مسلمان نبود و نیست
اسلام را به جنگ جلودار، غزه بود
تا کی رفیق دزد و شریکان قافله
نفرین به حالتان، که چنان زار،غزه بود
این گور را برای شما نیز کندهاند
آیند سویتان، که نمودار، غزه بود
فردای انتقام بزودی فرا رسد
اخطار حق و یا اولوالابصار، غزه بود
منبع:تسنیم