19 دی 1400 6 جمادی الثانی 1443 - 54 : 03
کد خبر : ۳۲۳۱۳
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۲
تفسیر روز از جزء نهم:
عقیقآیه دوم تا چهارم از سوره مبارکه الأنفال

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (٢)

أَلَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (٣)

أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ (٤)


معنای آیات

مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان مى گردد; و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى شود، ایمانشان فزونتر مى گردد; و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند. (٢)

همان کسانى که نماز را برپا مى دارند; و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. (٣)

(آرى،) مؤمنان حقیقى آنها هستند; براى آنان درجاتى (والا) نزد پروردگارشان است; و براى آنها، آمرزش و روزىِ پرارزشى است. (٤)

تفسیر آیات
پنج صفت ویژه مؤمنان

در آیه گذشته به تناسب گفتگوئى که در امر غنائم میان بعضى از مسلمانان روى داده بود سخن از تقوا، پرهیزکارى و ایمان به میان آمد، براى تکمیل این موضوع در آیات مورد بحث صفاتِ «مؤمنانِ راستین و حقیقى» در عباراتى کوتاه و پر معنى بیان شده است.

در این آیات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن، جنبه روحانى، معنوى و باطنى دارد و دو قسمت آن جنبه عملى و خارجى.

سه قسمت اول عبارتند از: «احساس مسئولیت»، «تکامل ایمان» و «توکّل».

و دو قسمت دیگر عبارتند از: «ارتباط با خدا» و «ارتباط و پیوند با خلق خدا».

نخست، مى فرماید: «مؤمنان تنها کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دل هاى آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان مى گردد» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ).

«وَجَل» همان حالت خوف و ترسى است که به انسان دست مى دهد و سرچشمه آن یکى از این دو چیز است:

گاهى به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظائف لازم در برابر خدا مى باشد.

و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بى انتها و پر مهابت او است.

توضیح این که: گاه مى شود انسان به دیدن شخص بزرگى که راستى از هر نظر شایسته عنوان عظمت است مى رود.

شخص دیدارکننده گاهى آن چنان تحت تأثیر مقام پر عظمت او قرار مى گیرد، که احساس یک نوع وحشت در درون قلب خویش مى نماید، تا آنجا که به هنگام سخن گفتن لکنت زبان پیدا مى کند و حتى گاهى حرف خود را فراموش مى نماید، هر چند آن شخص بزرگ نهایت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافى نیز از این شخص سرنزده است، این نوع ترس، بازتاب و عکس العمل درک عظمت است.

قرآن مجید مى گوید: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ: «اگر این قرآن را بر کوه نازل مى کردیم، خاشع و ترسان و از خوف خدا شکافته مى شد».(1)

و نیز مى خوانیم: إِنَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: «تنها بندگان عالم و آگاه از عظمت خدا، از او مى ترسند».(2)

و به این ترتیب، پیوندى میان آگاهى و خوف، همواره برقرار است، بنابراین اشتباه است، که ما سرچشمه خوف و خشیت را تنها عدم انجام وظایف و مسئولیت ها بدانیم.

آنگاه، دومین صفت آنها را چنین بیان مى کند: آنها همواره در مسیر «تکامل» پیش مى روند و لحظه اى آرام ندارند، «و هنگامى که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده مى شود» (وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْآیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً).

نمو و تکامل، خاصیت همه موجودات زنده است، موجود فاقد نمو و تکامل یا مرده است و یا در سراشیبى مرگ قرار گرفته، مؤمنان راستین، ایمانى زنده دارند، که نهالش با آبیارى از آیات خدا روز به روز نمو بیشتر و گل ها و شکوفه ها و میوه هاى تازه ترى پیدا مى کند، آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمى زنند، و در یک حال رکود و یکنواختى مرگبار نیستند، هر روز که نو مى شود فکر و ایمان و صفات آنها هم نو مى شود.

سومین صفت بارز آنها این است که: «تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکّل مى کنند» (وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).

افق فکرشان آن چنان بلند است که از تکیه کردن بر مخلوقات ضعیف و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارند، آنها آب را از سرچشمه مى گیرند و هر چه مى خواهند و مى طلبند، از اقیانوس بى کران عالم هستى، از ذات پاک پروردگار مى خواهند، روحشان بزرگ و سطح فکرشان بلند، و تکیه گاهشان تنها خدا است.

اشتباه نشود! مفهوم توکّل آن چنان که بعضى از تحریف کنندگان پنداشته اند، چشم پوشى از عالم اسباب و دست و روى دست گذاشتن و به گوشه اى نشستن نیست، بلکه مفهومش خودسازى و بلندنظرى و عدم وابستگى به این و آن و ژرف نگرى است، استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و حیات، عین توکّل بر خدا است; زیرا هر تأثیرى در این اسباب است به خواست خدا و طبق اراده او است.

* * *

پس از ذکر این سه قسمت از صفات روحانى و نفسانىِ مؤمنان راستین، مى گوید: آنها در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگرى توکّل، از نظر عمل داراى دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندى با خدا و پیوند و رابطه نیرومندى با بندگان خدا «آنها کسانى هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم در راه بندگان خدا انفاق مى کنند» (الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).

تعبیر به اقامه نماز (به جاى خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز مى خوانند بلکه کارى مى کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا بر پا باشد.

و تعبیر: مِمّا رَزَقْناهُمْ: «از آنچه به آنها روزى داده ایم» تعبیر وسیعى است که تمام سرمایه هاى مادّى و معنوى را در بر مى گیرد، آنها نه تنها از اموالشان که از علم و دانششان، از هوش و فکرشان، از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبى که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمى کنند.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، موقعیت و مقام والا و پاداش هاى فراوان این گونه مؤمنان راستین را بیان مى کند.

نخست مى گوید: «مؤمنان حقیقى تنها آنها هستند» (أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً).

سپس سه پاداش مهم آنها را بیان مى کند:

مى فرماید: «آنها درجات مهمى نزد پروردگارشان دارند» (لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

درجاتى که میزان و مقدار آن تعیین نشده و همین ابهام دلالت بر فوق العادگى آن دارد.(3)

به علاوه آنها «مشمول مغفرت و رحمت و آمرزش او خواهند شد» (وَ مَغْفِرَةٌ).

«و روزى هاى کریم; یعنى مواهب بزرگ، مستمر و همیشگى که نقص و عیبى در آن راه ندارد و حد و حسابى براى آن نیست در انتظارشان مى باشد» (وَ رِزْقٌ کَریمٌ).

به راستى ما مسلمانان که دم از اسلام مى زنیم و گاهى آن چنان خود را طلبکار از اسلام و قرآن مى دانیم که از روى نادانى گناه عقب ماندگى ها را به گردن اسلام و قرآن مى افکنیم;

آیا اگر ما تنها مضمون این چند آیه را که روشنگر صفات مؤمنین راستین است در زندگى خود پیاده کنیم، ضعف و زبونى و وابستگى به این و آن را در پناه ایمان و توکّل از خود دور سازیم و هر روزى که بر ما مى گذرد، در مرحله تازه اى از ایمان و آگاهى گام بگذاریم و همواره در پرتو ایمان، احساس مسئولیت در برابر آنچه در اجتماعمان مى گذرد داشته باشیم، رابطه ما با خدا و خلق آن چنان قوى باشد که از همه سرمایه هاى وجود خویش در پیشبرد اجتماع انفاق کنیم روزگارمان چنین خواهد بود که امروز است؟!(4)

ذکر این موضوع نیز لازم است، که ایمان مراحلى دارد و درجاتى، ممکن است در پاره اى از مراحل به قدرى ضعیف باشد که جلوه هاى عملى قابل ملاحظه اى از خود نشان ندهد، و با بسیارى از آلودگى ها نیز بسازد.

ولى یک ایمان راسخ و حقیقى و محکم محال است از جنبه هاى عملى و مثبت و سازنده خالى شود.

و این که بعضى ها عمل را جزء ایمان ندانسته اند تنها نظرشان به مرحله بسیار پائین ایمان بوده است.

پی نوشت:
1 ـ حشر، آیه 21.
2 ـ فاطر، آیه 28.
3 ـ براى توضیح بیشتر در مورد «دَرَجَه و دَرَجات» به جلد سوم تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 163 سوره «آل عمران» مراجعه فرمائید.
4 ـ به خاطر داشته باشیم که این جلد در دوران تبعید و مبارزه با طاغوت نوشته شده و هنوز شرایط عصر طاغوت حاکمیت داشته است.
از مجموعه تفسیر قرآن آیت الله مکارم شیرازی
منبع:فردا

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: