01 آبان 1400 17 (ربیع الاول 1443 - 28 : 11
کد خبر : ۳۱۹۶۵
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۸
هر روز با قرآن؛
آیه ۱۶۹ سوره بقرة، به برنامه‏هاى شیطانى برای ضلالت انسان اشاره می کند که در این سه امر خلاصه مى‏شود: ' بدیها' و' زشتیها' و' گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار'.
عقیقبه مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، متن کامل تفسیر یک جزء، رادر ادامه میخوانید؛


[سوره البقرة (2): آیات 168 تا 169]
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168) إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
ترجمه:
168- اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید، و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.
169- او شما را فقط به بدیها و انحرافات فرمان مى‏دهد (و نیز دستور مى‏دهد) آنچه را که نمى‏دانید به خدا نسبت دهید.
شان نزول:
از ابن عباس نقل شده که بعضى از طوائف عرب همانند" ثقیف" و" خزاعه" و غیر آنها قسمتى از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند (حتى تحریم آن را به خدا نسبت مى‏دادند) آیات فوق نازل شد و آنها را از این عمل ناروا باز داشت.
تفسیر: گامهاى شیطان!
در آیات گذشته نکوهش شدیدى از شرک و بت پرستى شده بود، یکى از انواع شرک این است که انسان غیر خدا را قانونگذار بداند، و نظام تشریع و حلال و حرام را در اختیار او قرار دهد، آیات مورد بحث این عمل را یک کار شیطانى معرفى کرده، مى‏فرماید:" اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید" (یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً).
" و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، که او دشمن آشکار شما است" (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
قابل توجه اینکه خطاب هایى که در قرآن مربوط به استفاده از غذاها است کم نیست، و معمولا با دو قید" حلال" و" طیب" همراه است.
" حلال" چیزى است که ممنوعیتى نداشته باشد، و" طیب" به چیزهاى پاکیزه گفته مى‏شود که موافق طبع سالم انسانى است، نقطه مقابل" خبیث" که طبع آدمى از آن تنفر دارد.
" خطوات" جمع" خطوة" (بر وزن قربه) به معنى گام و قدم است و خطوات شیطان گامهایى است که شیطان براى وصول به هدف خود و اغواء مردم بر مى‏دارد.
جمله" لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ" در پنج مورد از قرآن مجید به چشم مى‏خورد که دو مورد آن در مورد استفاده از غذاها و روزیهاى الهى است، و در واقع به انسانها هشدار مى‏دهد که این نعمتهاى حلال را در غیر مورد مصرف نکنند، و این نعمتهاى الهى را وسیله‏اى براى اطاعت و بندگى قرار دهند نه طغیان و فساد در ارض.
پیروى از این گامهاى شیطان در حقیقت همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به دنبال دستور استفاده از غذاهاى حلال ذکر شده است مانند کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ:" از روزیهاى الهى بخورید و بنوشید، اما فتنه و فساد در زمین به راه نیندازید" (بقره- 60).
و مانند "کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ" از روزیهاى پاکیزه‏اى که به شما ارزانى داشته‏ایم بخورید، اما در آن طغیان و سرکشى ننمائید" (طه- 81).
خلاصه اینکه این مواهب و امکانات باید نیرویى بر اطاعت باشد، نه وسیله‏اى براى گناه.
جمله إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که متجاوز از ده بار در قرآن مجید به دنبال نام شیطان آمده است براى این است که تمام نیروهاى انسان را براى مبارزه با این دشمن بزرگ و آشکار بسیج کند.
آیه بعد دلیل روشنى بر دشمنى سرسختانه شیطان که جز بدبختى و شقاوت انسان هدفى ندارد بیان کرده، مى‏گوید:" او شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور مى‏دهد" (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).
" و نیز شما را وادار مى‏کند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایى را که نمى‏دانید به او نسبت دهید" (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
بنا بر این برنامه‏هاى شیطانى در این سه امر خلاصه مى‏شود:" بدیها" و" زشتیها" و" گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار".
" فحشاء" از ماده" فحش" به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت" فاحش" به خود بگیرد، بنا بر این شامل تمامى منکرات و قبائح واضح و آشکار مى‏گردد، اما اینکه مى‏بینیم این لفظ امروز در مورد اعمال منافى عفت یا در مورد گناهانى که حد شرعى دارد به کار مى‏رود در واقع از قبیل استعمال لفظ" کلى" در بعضى از مصادیق آن است.
جمله تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ممکن است اشاره به تحریم پاره‏اى از غذاهاى حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت مى‏دادند، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ رسوبات این طرز تفکر در میان جمعى از تازه مسلمانان باقى مانده بود «1».
و یا معنى وسیعترى دارد که نسبت دادن شریک و شبیه به خدا را نیز شامل مى‏شود.
به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حد اقل قول بدون علم است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و این کارى است که با هیچ منطق و عقل و خردى سازگار نمى‏باشد.
اصولا اگر مردم مقید باشند که هر سخنى را مى‏گویند متکى به یک مدرک قطعى بوده باشد، بسیارى از نابسامانیها و بدبختیها از جامعه بشرى بر چیده مى‏شود.
در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهى از همین رهگذر به وسیله افراد بى منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمى از انحرافات عقیدتى و عملى به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسى است و لذا این کار- در برابر بدیها و زشتیها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانى را در آیه فوق به خود اختصاص مى‏دهد.
نکته‏ها:
1- اصل حلیت
این آیه دلیل بر این است که اصل اولى در همه غذاهایى که روى زمین وجود دارد حلیت است، و غذاهاى حرام جنبه استثنایى دارد، بنا بر این حرام بودن چیزى دلیل مى‏خواهد، نه حلال بودن آن.
و از آنجا که قوانین تشریعى باید با قوانین تکوینى هماهنگ باشد طبع آفرینش نیز این چنین اقتضا مى‏کند. به عبارت روشنتر آنچه خدا آفریده حتما فائده‏اى داشته و براى استفاده بندگان بوده، بنا بر این معنى ندارد که اصل اولى تحریم باشد. نتیجه اینکه هر غذایى که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده ما دام که منشا فساد و زیان و ضررى براى فرد و اجتماع نباشد طبق آیه شریفه فوق حلال است.
2- انحرافات تدریجى
جمله" خطوات الشیطان" (گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مساله دقیق تربیتى دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مى‏کند، نه به صورت دفعى و فورى، مثلا براى آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولا مراحلى وجود دارد: نخست به صورت تماشاچى در یکى از این جلسات شرکت مى‏کند و انجام اینکار را ساده مى‏شمرد.
گام دوم شرکت تفریحى در قمار (بدون برد و یا باخت) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگى و یا درمان بیمارى و مانند آن است.
گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهى از آن صرفنظر کند.
سرانجام گامها یکى پس از دیگرى برداشته مى‏شود و شخص به صورت یک قمار باز حرفه‏اى خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در مى‏آید.
وسوسه‏هاى شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم بقدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى‏کشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست، تمام دستگاههاى شیطانى و آلوده براى پیاده کردن نقشه‏هاى شوم خود از همین روش" خطوات" (گام به گام) استفاده مى‏کنند، لذا قرآن مى‏گوید:
از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامى کارهاى خرافى و بى منطق به عنوان" خطوات شیطان" معرفى شده است:
مثلا در حدیثى مى‏خوانیم مردى قسم یاد کرده بود که فرزند خود را (براى خدا) ذبح کند امام صادق فرمود:
ذلک من خطوات الشیطان
" این از گامهاى شیطان است"
در حدیث دیگرى از امام باقر ع مى‏خوانیم:
کل یمین بغیر اللَّه فهو من خطوات الشیطان:
" هر سوگندى به غیر نام خدا باشد از گامهاى شیطان است"
باز در حدیثى از امام صادق ع چنین مى‏خوانیم که: هر کس سوگند به ترک چیزى خورد که انجام آن بهتر است، اعتنا به این سوگند نکند و آن کار خیر را بجا آورد، کفاره هم ندارد و این از خطوات شیطان است"
3- شیطان یک دشمن قدیمى
اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفى شده است، یا بخاطر دشمنى او از روز اول با" آدم" است که به واسطه نافرمانى در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد، و یا به خاطر این است که دستورات او همچون قتل و جنایت و تبهکارى براى همه آشکار است، همه مى‏دانند این قبیل برنامه‏ها از یک دوست نیست، بلکه دعوتهایى است از یک دشمن خطرناک که جز بدبختى انسان چیزى نمى‏خواهد.
و یا به واسطه این است که شیطان صریحا دشمنى خود را با انسان خبر داده و کمر عداوت او را بسته است، و اعلام نموده: لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ" مى‏کوشم تا همه را گمراه کنم"!
4- چگونگى وسوسه شیطان
در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه آیه مى‏گوید:" شیطان به شما امر مى‏کند که به سوى بدیها و فحشاء بروید" مسلما مراد از" امر" همان وسوسه‏هاى شیطان است، در حالى که ما به هنگام انجام بدیها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمى‏کنیم، و کوشش شیطان براى گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست.
پاسخ این است که: همانطور که از واژه" وسوسه" هم استفاده مى‏شود تاثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تاثیر خفى و ناآگاه است که در بعضى از آیات از آن تعبیر به" ایحاء" شده است در آیه 121 سوره انعام مى‏خوانیم:" وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِیائِهِمْ":
" شیاطین به دوستان خود و کسانى که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحى مى‏کنند! همانطورى که مى‏دانیم" وحى" در اصل همان صداى مخفى و مرموز و احیانا تاثیرهاى ناآگاهانه است.
منتهى انسان بخوبى مى‏تواند" الهامات الهى" را از" وسوسه‏هاى شیطانى" تشخیص دهد زیرا علامت روشنى براى تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه:
الهامات الهى چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامى که در قلب پیدا مى‏شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست مى‏دهد.
در حالى که وسوسه‏هاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش، احساس تاریکى، ناراحتى و سنگینى در خود مى‏کند و اگر تمایلات او طورى تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام عمل براى او دست مى‏دهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى.


پی نوشت:
تفسیر نمونه
منبع:شبستان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: