عقیق:متن
زير بخشي از بيانات آيت الله جوادي آملي از سلسه گفتارهاي ايشان پيرامون اسرار حج
است. او در اين گفتار به شرح انگيزههاي خدايي و غير خدايي در سفر به سرزمين وحي
پرداخته است:
اگر كسي حج را به قصد تجارت انجام داد يا به قصد شهرت
انجام داد يا به ساير مقاصد انجام داد، اين فرار عن الله كرد؛ نه فرار الي الله.
مثل اينكه «جهاد عن الله» داريم و «جهاد في الله» آنچه كه در قرآن دستور رسيده است (الَّذِينَ
جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا) است، ولي عده اي جهاد عن الله
دارند؛ نه في الله. از خدا رو گردانند؛ به كار خود و جاه خود و شهرت خود و امثال ذلك
متكي و وابستهاند.
اينها جهادشان عن الله است [و] قهراً راه را هم گم ميكنند؛
چون (الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا) و اما «الذين
جاهدوا عن الله» همان است كه «فتفرقوا عن سبيل الله» ميشود. فرار هم اين چنين
است؛ گاهي الي الله است [و] گاهي فرار عن الله. حج به عنوان فرار الي الله در قرآن
باز گو شده است؛ يعني يك انسان حاجي همين كه قصد حج يا عمره را دارد سيرش به طرف
خداست و سير به طرف خدا؛ يعني اعتماد بر خدا و ديگر هيچ.
اگر كسي به زاد و راحله خود تكيه كند، به كسب و كار خود
تكيه كند، به همراهان خود تكيه كند، اين فرار به [سوي] همراهان كرده است؛ نه فرار به سوي
خدا. اين سفر به سفره خود كرده است؛ نه سفر به ضيافت الله و امثال ذلك.
پس يكي از اسرار حج آن است كه انسان ازغير خدا ببرد [و]
به خدا وصل بشود. درهمان تهيه مقدمات اين چنين است.
كسي كه ميخواهد در شهرش لباس احرام فراهم بكند، مالش را
تطهير بكند، وصيتنامه را تنظيم بكند و از بستگانش خداحافظي بكند، از همان قدم اولش
به عنوان «فرار الي الله» اينها را انجام ميدهد كه اين ميشود سرّي از اسرار حج [و] قهراً در همه اين
حالات با خداست اين سيرش «الي الله،» «في الله»، «مع الله» و «بالله» است.
اينكه در دعاهاي حج و مانند آن آمده «بسم الله دخلت و
بسم الله خرجت و في سبيل لله» شايد ناظر به همين باشد؛ يعني [در] اين كار با نام
خدا [داخل شدم و با نام خدا از منزل خارج شدم] ودر راه خدا شروع كردم.
منبع:حج
211008