13 مرداد 1401 7 محرم 1444 - 48 : 09
کد خبر : ۳۰۹۸۰
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۴
بايد يک شير هم بيرون بگذاريد تا رهگذرها و همسايه‌ها هم از آن استفاده کنند.

عقیق: يکي از تجار تهران گفت: در شميران باغي خريديم و از نظر آب در مضيقه بوديم. ناچار شديم چاهي بکنيم ولي هر نقطه‌اي از باغ را کنديم به آب نرسيديم. روزي قصد زيارت حضرت امام رضا(ع) کرديم، در آنجا به زيارت آيت الله حاج شيخ حسنعلي نخودکي رفتيم، در ضمن زيارت ايشان، جريان کندن چاه آب را گفتيم و از ايشان کمک خواستيم. آيت الله نخودکي فرمود: من برنامه‌اي مي دهم که اگر مطابق آن عمل بکنيد، هر نقطه باغ را بکنيد آب بيرون مي‌آيد و خشک هم نمي‌شود و شما بايد يک شير هم بيرون بگذاريد تا رهگذرها و همسايه‌ها هم از آن استفاده کنند. ما شرط را قبول کرديم.

 او هم برنامه را به ما داد. برنامه اين بود که ايشان چند جمله در کاغذي نوشته و به ما فرمودند: هر نقطه را خواستيد بکنيد، اول اين کاغذ را در آنجا قرار بدهيد و پس از آن، آن نقطه را بکنيد و هنگامي که به آب رسيديد اين کاغذ را به چاه بيندازيد.

ما هم مطابق دستور آن جناب عمل کرديم و به آب رسيديم. تاکنون هر چه از آن چاه آب برداشته‌ايم کم نشده است و يک شير هم به بيرون باغ گذاشته‌ايم تا عموم استفاده بکنند.


پی نوشت:

نشان از بي نشان‌ها، ص 80، علي مقدادي

منبع:جام
211008

 


گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: