عقیق: برخی از خصلت های اخلاقی دو وجهی اند؛ یعنی هم جنبه مثبت دارند و هم جنبه منفی. به عبارت دیگر خداوند متعال آن خصیصه را در وجود انسان نهاده تا او در راه خیر از آن استفاده نماید ولی بشر از آن در راهی غیر از آنچه باید و شاید بهره می گیرد.یکی از این خصلت ها، حرص است. آنقدر این صفت در مسیر نادرست استفاده شده که شاید کسی شک کند مگر حرص مثبت هم داریم!؟ بله، حرص در امور خیر و حرص بر واجبات و وظایف شرعی جزو امور پسندیده و سفارش شده در روایت هستند.
هر خصلت اخلاقی که در مسیر نادرست استفاده شود مذموم است و باید برای آن فکری کرد وگرنه همان اخلاق ناپسند ما را به سوی آتش خواهد کشاند. کما اینکه در روایات داریم آنچه آدم را از بهشت به دنیا فرستاد حرص بود.
امیر مؤمنان على عليه السلام برای درمان این بیماری اخلاقی نسخه شفابخشی پیچیده اند:
«اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ كَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ.»
«از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام مى گيرى.» (۱)
سه نکته کوتاه در این رابطه:
* میل شديد به چيزى يا براى به دست آوردن چيزى را حرص می نامند. واژه مترادف حرصِ اصطلاحی در قرآن کریم «هَلُوع» است. براساس آیه ۱۹ سوره معارج ، خداوند انسان را هلوع آفریده است. مفسران این واژه را « بسیار حریص و ناشکیبا » معنا کرده اند.
گویا این معنا مستند به آیات ۲۰ و ۲۱ سوره معارج است که میگوید: چون شرّی به انسان برسد، بسیار جزع و بی تابی میکند و چون خیری به او رسد، بخل میورزد.
** اما ریشه این خلق مذموم کجاست؟
ریشه حرص، دنیا دوستی و نیز سوء ظن به خداست. مگر می شود کسی به روزی مقدر الهی برای خودش خوش گمان و معتقد باشد و باز برای بدست آوردن مال دنیا حرص بخورد!؟
شک نکنید که این خصلت شیطانی زمانی به سراغ انسان می آید که او نعوذ بالله به خدای خویش بدگمان باشد و به وعده های الهی ایمان نداشته باشد.
*** مرحوم نراقی صاحب کتاب ارزشمند معراج السعاده در اخلاق می گوید: «این صفت خبیثه بیابانی است که از هر طرف روی بجایی نرسی، و وادیی است بی انتها، که هرچند در آن فرو روی عمق آن را نیابی، بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد... زیرا که حریص، هرگز حرص او به جایی منتهی نمی شود و به حدّی نمی ایستد، اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است.»
به قول جلال الدین بلخی:
کوزه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر درّ نشد
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد (۲)
پی نوشت:
۱- شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج ۲۰ ، ص ۳۱۴ ، ح ۶۰۷
۲- بخشی از مثنوی زیبای "بشنو از نی چون حکایت می کند"
منبع:تراز