23 مهر 1400 9 (ربیع الاول 1443 - 10 : 18
کد خبر : ۳۰۶۹۵
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۶
منم اللّه و منم رحمان، خويشاوندى و رحم را من آفريدم و براى او نامى از نام خودم جدا ساختم، پس هر آن كس كه آن را وصل كند و با خويشاوند بپيوندد، من نيز او را وصل مى ‏كنم و هر كس آن را ببُرد من هم او را مى ‏بُرم.

عقیق: فَإنَّ خَيْرَ الْعِباداتِ أقْرَبُها بِالأمْنِ وَأخْلَصُها مِنَ الآفاتِ وَأدْوَمُها وَإنْ قَلَّ فَإنْ سَلِمَ لَكَ فَرْضُكَ وَسُنَّتُكَ فَأنْتَ أنْتَ‏

امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: بهترين عبادات، عبادتى است كه از خطرات شياطين بيرونى و عوامل مادى بازدارنده و خطرات درونى در امان باشد و تداوم پيدا كند گر چه به صورت ظاهر اندك و كم بنمايد.

اگر واجبات و مستحبات تو به طور كامل و سالم انجام گيرد بدون ترديد در بندگى خود و عبادت نسبت به معبود صادقى.

وَاحْذَرْ أنْ تَطَأَ بَساطَ مَلِكِكَ إلّابِالذُّلِّ وَالْإفْتِقارِ وَالْخَشْيَةِ وَالتَّعْظيمِ وَأخْلِصْ حَرَكاتِكَ مِنَ الرّيا وسِرِّكَ مِنَ الْقَساوَةِ

جداً از اين كه بدون احساس ذلت و احتياج و خشيت و درك عظمت دوست پا در مقام بندگى و بساط سلطان واقعى ‏ات بگذارى بپرهيز.

اين مقام، جاى نشان دادن ذلت، فقر، خشيت و تعظيم است كه بدون اين حالات، كسى را در اين بساط راهى نيست و بدون اين حقايق بندگى، به زيور كمال آراسته نمى ‏شود.

تمام حركات عبادى خود را از ريا خالص كن و دلت را كه حريم حضرت مولاست از قساوت و چرك عصيان، با جذب و جلب رحمت او بشوى.

فَإنَّ النَّبي صلى الله عليه و آله قال: الْمُصَلّي مُناجٍ رَبَّهُ فَاسْتَحِ مِنَ الْمُطَّلِعِ عَلى‏ سِرِّكَ الْعالِمُ بِنَجْواكَ وَما يَخْفي ضَميرُكَ وَكُنْ بِحَيْثُ يَراكَ لِما أرادَ مِنْكَ وَدَعاكَ إلَيْهِ‏

مناسك صوريه و عبادات غالبيه‏

توجه داشته باش كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

شخص نمازگزار به وقت نماز، در حال مناجات و راز و نياز با خداست، پس شرم و حيا كن از جناب او كه بر باطن و ظاهر تو آگاه است و به همه حركات و سكناتت واقف، مواظب باش كه به وقت مناجات زبانت از آلودگى‏ ها پاك و دلت از غفلت و قساوت و ريا منزه باشد.

و عبادت را به آن كميت و كيفيتى كه از تو خواسته‏اند بجا آر و تمام شرايط ظاهرى و باطنى آن را رعايت كن تا به حقيقت عبادت برسى.

امام خمينى رحمه الله در اين زمينه مى ‏گويد:

بايد دانست كه مناسك صوريه و عبادات غالبيه نه فقط براى حصول ملكات كامله روحانيه و حقايق قلبيه است، بلكه آن يكى از ثمرات آن است.

لكن نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، كليه عبادات، سرايت دادن معارف الهيه است از باطن به ظاهر و از سرّ به علن و چنانچه نعمت رحمت رحمانيه، بلكه رحيميه منبسط بر تمام نشئات قلبيه و قالبيه انسانيه است و هر يك از مراتب را حظى است از نعم جامعه الهيه، هر يك را حظ و نصيبى است از ثناى حق و شكر نعمت رحمانى و رحيمى واجب مطلق و تا از نشئه صوريه دنيويه، نفس را حظى است و از حيات ملكى نصيبى است، بساط كثرت به كلى برچيده نشود و حظوظ طبيعت مرتفع نگردد و سالك الى اللّه چنانچه قلب را نبايد به غير حق مشغول كند، صدر و خيال و ملك طبيعت را نبايد در غير حق صرف كند، تا توحيد و تقديس را در تمام نشئات قدم راسخ باشد.

و اگر جذبه روحى را در ملك طبيعت نتيجه ‏اى جز تعبد و تواضع براى حق حاصل شود، از انانيت نفس بقايايى مانده و سير سالك در جوف بيت نفس است، نه سير الى اللّه و غايت سير اهل اللّه آن است كه طبيعت و ملك بدن را منصبغ به صبغة اللّه كنند و يكى از مراتب و مواطن حديث شريف كه فرمايد از لسان حق تعالى شأنه:

أنَا اللّهُ وأنَا الرَّحْمنُ خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَشَقَقْتُ لَها إِسْماً مِنْ إسْمي فَمَنْ وَصَلَها وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَها قَطَعْتُهُ‏ «1».

منم اللّه و منم رحمان، خويشاوندى و رحم را من آفريدم و براى او نامى از نام خودم جدا ساختم، پس هر آن كس كه آن را وصل كند و با خويشاوند بپيوندد، من نيز او را وصل مى ‏كنم و هر كس آن را ببُرد من هم او را مى ‏بُرم.

شايد همين قطع طبيعت كه ام الأرواح است از موطن اصلى باشد و وصلش ارتياض آن و ارجاع آن به موطن عبوديت باشد و فى الحديث:

عَنْ أبي عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: إسْتَوْصَوْا بِعَمَّتِكُمُ النَّخْلَةِ خَيْراً فَإنَّها خُلِقَتْ مِنْ‏ طينَةِ آدم‏ «2».

امام صادق عليه السلام فرمود: درباره عمه خودتان، درخت خرما- سفارش نيك كنيد كه آن از طينت آدم آفريده شده است.

اين حديث شريف اشاره به همان رحميت است كه مذكور شد.

بالجمله، اخراج مملكت ظاهر را از موطن عبوديت و سرّ خود نمودن آن از غايت جهل به مقامات اهل معرفت است و از تسويلات شيطان رجيم است كه هر طايفه را به طريقى از حق تعالى بازدارد، چنانچه انكار مقامات و سد طريق معارف كه قرة العين اولياى خدا عليهم السلام است و تحديد نمودن شرايع الهيه را به ظاهر كه حظ دنيا و ملك نفس و مقام حيوانيت آن است و غفلت از اسرار و آداب باطنيه عبادات كه موجب تطهير سرّ و تعمير قلب و ترقى باطن است، از غايت جهالت و غفلت است و هر يك از اين دو طايفه از طريق سعادت و صراط مستقيم انسانيت دور و از مقامات اهل معارف مهجورند.

و عارف باللّه و عالم به مقامات بايد همه حقوق باطنيه و ظاهريه را مراعات كند و هر صاحب حقى را به حق و حظ خود برساند و از غلو و تقصير وافراط و تفريط خود را تطهير كند و ازاله قذارت انكار صورت شريعت كه فى الحقيقه تحديد است و ازاله خباثت انكار باطن شريعت كه تقييد است و هر دو از وساوس شيطانيه و اخباث آن لعين است بنمايد، تا طريق سير الى اللّه و وصول به مقامات معنويه براى او آسان شود.

وَكانَ السَّلَفُ لا يَزالُونَ مِنْ وَقْتِ الْفَرْضِ إلى‏ وَقْتِ الْفَرْضِ في إصْلاحِ الْفَرضَيْنِ جَميعاً وَتَرى‏ أهْلَ الزَّمانِ يَشْتَغِلُونَ بِالْفَضائِلِ دُونَ الْفَرائِضِ كَيْفَ يَكُونُ جَسَدٌ بِلا رُوحٍ‏

در گذشته گروهى از بندگان خدا بودند كه زمان بين دو واجب را خرج اصلاح دو واجب مى‏كردند، به اين معنى كه نواقص وعيوب واجب قبل را اصلاح نموده و نسبت به واجب بعد به مراقبه و محاسبه بر مى ‏خاستند و خلاصه سعى داشتند براى ورود به واجب بعد، آراسته به شرايط الهيه و مقامات انسانيه گردند.

عدّه ‏اى در اين زمان خالى از آن حال عالى ملكوتى ‏اند، بيشتر در پى علوم مادى‏ اند و همتى براى كسب علوم معنوى باقى نگذاشته، با اين كه علوم الهى و معنوى نسبت به علوم ديگر به منزله روح براى جسد است.

از كمال بدبختى و پستى است كه درهاى رحمت الهيه از هر سو به روى انسان باز باشد، ولى آدمى از نسيم جانفزاى آن رحمت، بهره ‏مند نگردد.


پی نوشت ها:

(1)- بحار الأنوار: 47/ 211، باب 6، حديث 54.

(2)- المحاسن: 2/ 528، باب 110، حديث 768؛ وسائل الشيعة: 25/ 145، باب 78، حديث 31467؛ بحار الأنوار: 63/ 129، باب 3، حديث 13.

شیخ حسین انصاریان/عرفان اسلامی / جلد هفتم

 منبع:جام

211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: