از ميان اميران تيموري، تنها شاهرخ به حرمين و حاجيان
توجه فراوان كرد. وي به سال ۸۴۳ق. نامه اي براي سلطان مصر،
ملك اشرف، در باره دادخواهي شماري از تاجران و حاجيان سرزمينهاي اردبيل و گيلان
فرستاد كه در مسير حج شام، راهزنان به آنان حمله كرده بودند.
شاهرخ براي تحقيق در اين زمينه، برخي معتمدان خود، از
جمله نظام الدين برلاس، غياث الدين شيخ ابوالفضل كوكلتاش، نظام الدين احمد فيروز
شاه و كمال الدين ميرم را به دربار پادشاه مصر روانه كرد و از او خواست در صورت
صحت اين موضوع، به آن رسيدگي كند و اموال مظلومان و حاجيان را بازگرداند و راهزنان
را مجازات كنند.
اين گزارش تأييدگر عزيمت برخي از كاروان حاجيان ايراني
در اين دوره از راه شام است. البته در برخي از سالهاي حكومت شاهرخ كه از ثبات
لازم برخوردار نبود و او به نبرد با تركمنها در شمال غرب ايران اشتغال داشت، حج
تعطيل شد.
از ديگر كوششهاي مهم شاهرخ در حرمين، فراهم كردن و
فرستادن جامه كعبه بود. او مكاتباتي با حاكمان مصر داشت تا به آرزوي خود جامه عمل
بپوشاند؛ زيرا فراهمسازي و ارسال پرده خانه خدا تا آن روزگار در انحصار پادشاهان
مصر بود.
سلطان مصر پس از دريافت نامه شاهرخ، قضات را گرد آورد و
در باره نذر شاهرخ براي ارسال جامه كعبه با آنان رايزني نمود و قاضي القضاة با اين
خواسته موافقت نكرد.
شماري از منابع از نامهنگاري مكرر شاهرخ تيموري با ملك
اشرف براي دريافت اجازه براي فرستادن جامه كعبه، گزارش داده و آوردهاند كه سلطان
مصر هر بار در پاسخ، انحصار اين امر به مصريان را يادآور ميشد.
شاهرخ در نامهاي ديگر با نكوهش سلطان مصر برسباي مملوكي
براي رشوه ستاندن از قضات و گرفتن ماليات (عشور) از بازرگانان بندر جده، او را
تهديد كرد و از سفر خود براي زيارت بيت المقدس گزارش داد؛ اما سلطان مصر به نامه
او اعتنا نكرد.
با درگذشت اشرف به سال ۸۴۱ق. و روي كار آمدن ملك ظاهر
(جقمق) روابط حكومت مصر با شاهرخ تيموري بهبود يافت و زمينه ارسال پرده كعبه فراهم
شد. منابع از مكاتبات اين دو سلطان ياد كردهاند.
بر پايه گزارشي، سلطان مصر در نامه اي از شاهرخ خواسته بود
با ارسال كتابهاي تأويلات اهل سنت از شيخ ابومنصور ماتريدي، تفسير كبير امام
فخرالدين، شرح تلخيص جامع از خواجه مسعود حجازي، شرح كشاف مولانا علاء الدين
پهلوان، و شرح روضه در مذهب شافعي، به سفير وي اجازه ديدار از شهرهاي شيراز،
اصفهان، يزد و كاشان داده شود.
شاهرخ با پذيرش خواستههاي سلطان مصر، هدايايي گرانبها
همراه نماينده خود مولانا حسام الدين مبارك شاه به مصر فرستاد. با مرگ حسام در
ميان راه، فرزندش امير رحيم، نامه و هداياي شاهرخ را به سلطان مصر تقديم كرد.
شاهرخ به سال ۸۴۳ق. سفيري به نام سيد شمس
الدين محمد زمزمي را به مصر اعزام كرد تا درخواست خود براي زيارت خانه خدا و تهيه
جامه كعبه را با سلطان مصر ملك ظاهر در ميان بگذارد. او در پاسخ، با فرستادن
هدايايي، شاهرخ را مخير كرد تا هر هنگام كه بخواهد، حج انجام دهد.
برخي درخواست شاهرخ و موافقت سلطان مصر را به سال ۸۵۵ق. دانستهاند. در پي آن،
شاهرخ به سال ۸۴۷ق.
قصد سفر حج كرد و شيخ نورالدين محمد مرشدي و مولانا شمس الدين محمد ابهري را براي
همراهي با خود انتخاب نمود.
البته شاهرخ به دليل بيماري نتوانست سفر حج انجام دهد؛
اما به دستور او جامه كعبه را كه در يزد فراهم شده بود، هيئتي از بزرگان دولت
تيموري به مصر فرستادند. سلطان مصر در مرز شام با مصر، به استقبال جامه و سفراي
شاهرخ رفت.
شماري از منابع از دستگيري نمايندگان اعزامي شاهرخ در
مصر گزارش دادهاند كه در پي شايعه ناخرسندي سلطان مصر از آنان صورت گرفت.
همين سبب شد كه همه اموال و داراييهاي فرستادگان شاهرخ،
جز صندوق جامه كعبه، را غارت كنند. سلطان مصر با عذرخواهي از سفرا، مبلغي در
اختيارشان نهاد و آنان با فراهم كردن وسايل سفر، همراه كاروان حج به مكه رهسپار
شدند. سرانجام هيئت اعزامي از سوي شاهرخ با گزاردن مناسك حج، جامه كعبه را
برقامت خانه خدا پوشاندند و به خراسان برگشتند.
بدين ترتيب، جامهاي بافته شده در ايران و فرستاده شده
از جانب سلطان حاكم بر ايران بر قامت كعبه پوشانده شد. اين اقدام شاهرخ كه به سال ۸۴۸ق. و در شب عيد قربان انجام گرفت،
در تاريخ بازتاب فراوان داشته است. در كنار اين اقدام، صدقات ارسالي شاهرخ نيز در
ميان اهل حرمين توزيع شد.
منبع:حج
211008