عقیق:در روایت آمده است: وقتی سفیانی خروج میکند، هر شخصی نام علی، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد میکشد. پس از آن که عدهای کشته میشوند بقیه میگویند: پدران و مادرانِ ما گناه کردهاند و این اسمها را بر ما گذاشتهاند، ما چه تقصیری داریم؟ در این جا سفیانی تفضّل میکند (بر آنها منت میگذارد) و به افرادِ خود دستور میدهد از کشتن بعضی از نامها خودداری کنند ولی صاحب بعضی نامها را بکشند. سرانجام با ظهور آن حضرت، فرج برای عالم و بهخصوص برای اهل ایمان حاصل میشود.(1)
در روایات آمده حکومت سفیانی هشت ماه بیشتر طول نمیکشد، ولی در این مدت کوتاه، مواضع مهم را تصرف میکند. مرحوم حاجی نوری نقل میکند: سفیانی را نزد حضرت حجت میآورند در حالی که عمامهاش را دور گردنش پیچیدهاند. به حضرت میگوید یابنرسولالله، مرا نکش. بنابراین نقل اطرافیان میگویند: کسی که این همه اولاد رسولالله را کشته، او را آزاد میکنید؟ در هر حال آنقدر به حضرت فشار میآورند تا این که حضرت میفرماید: «شأنکم» (کار خودتان را بکنید)، خودتان میدانید، اختیار با خودتان، هر کار میخواهید بکنید. بدین ترتیب گویا حضرت اجازه میدهد او را بکشند و سرانجام او را میکشند. (2)
علائمی اعم از حتمیه و غیرحتمیه برای ظهور آنحضرت ذکر کردهاند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد {دور از انتظار نیست}.لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علایم بَدا صورت گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق بیافتد. در روایت است که فتنههایی بر اهل ایمان میآید: « کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ» همانند پارههای شب تاریک. (3)
عبارت « بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» (که در آخرالزمان، زمین پر از ظلم و جور میشود) تهدید عجیبی است. زیرا میرساند که در آن زمان در روی زمین یک وجب هم عدل حاکم نیست. ظلم به گونهای حاکم است که حتی همة ملل، حتی کفار هم میدانند به ظلم گرفتارند. معنای روایت این است که ظلم فراگیر میشود و گویا آن زمانی است که همه (چه دیندار و چه بیدین) اعتراف میکنند که وضعی که در آن قرار گرفتهاند وضعی عقلایی که ممکن باشد بشر در سایه آن زندگی انسانی کند، نیست. در روایت، کلمهی کفر ذکر نشده بلکه ظلم و جور ذکر شده است. زیرا حکومت های {کافر}ولی همراهِ با عدل (مثل انوشیروان) چهبسا بودهاند.(4)
هر چه زمان ظهور نزدیکتر میشود، بلاها بیشتر میشود. هنوز بلاها بعد از این است. حالا ما در راحتی و نعمت هستیم.(5)
ویژگیهای شخصی امام زمان(عج)
بعضی از کسانی که حضرت حجت را دیدهاند، گفتهاند: «عمامته کعمامة العجم» عمامه آنحضرت همانند عمامه[روحانیان شیعه] و عجم و ایرانیان است. از این جا معلوم میشود که آن حضرت به ایرانیها علاقه و میل دارند.(6)
کسانی که به حضرت حجت مشرف شدهاند و امام زمان(عج) را ـ چه در خواب و چه در بیداری ـ دیدهاند، معمولاً آن حضرت را در سن جوانی و به صورت شخصی سی تا چهل ساله دیدهاند، جز یک نفر که گفته ایشان را در سن واقعیِ آن حضرت (بیش از هزار سالگی) دیده است.(7)
مثلث برمودا و جزیره خضراء
سوال: اخیراً کتابی نوشته شده دربارة مثلث برمودا که مؤلف در آن سعی کرده اثبات کند جزیره خضرائی که در روایت آمده در آن جا با امام زمان(عج) ملاقات حاصل شده، همان مثل برموداست. آیا جزیرة برمودا همان جزیرة خضرا است؟(8)
جواب: امام در هرکجا باشد، آنجا خضراست. قلب مؤمن جزیرة خضراست. هر جا باشد حضرت در آن پا میگذارد. قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید تا برای شما امضاء کنم که امام زمان(عج) در آنجا هست.(9)
آیا جزیرة خضراء یک جای ثابتی است یا این که هر کجا حضرت باشد، جزیرة خضراست؟ مؤید نظر دوم این است که حضرت خضر که از آب حیات نوشیده، هر کجا میرود در آن جا سبزه میروید. نیز دربارة حضرت خضر آمده که هر کجا {نامِ او} ذکر شود، آن جا حاضر است و هر وقت او را یاد کردید، به او سلام کنید. آیا امکان دارد حضرت حجت که از خضر بالاتر است، چنین نباشد؟(10)
جمکران
بجا آوردنِ اعمال [شب چهارشنبه در جمکران] نیاز به دلیل ندارد. زیرا ائمه، در همه جا حاضر و ناظرند، مخصوصاً این که اصل بنای جمکران به امام زمان(عج) منسوب است. شاید اگر غیبت حضرت طول بکشد، در هر جایی مسجدی و یا... برای ارتباط و توسل به آن حضرت درست شود، چنان که وادیالسلامِ نجف مقام مهدی(عج) وجود دارد و در مسجد سهله که مخصوص و مأثور و دارای اعمال و ادعیه و نمازهای مخصوص است نیز مقام صاحبالزمان(عج) وجود دارد و در مسجد جمکران هم به تواتر کرامتهای زیادی نقل شده است.(11)
عدهای از پاکان و نیاکان با حضرت صاحب سؤال و جواب میکنند و حاجت میطلبند و جواب میگیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را میشنوند. آقایی را که در بیداری دیده بودم در خواب به من فرمود چرا به مسجد جمکران نمیآیی؟(12)
اهل سنت و امام زمان(عج)
اهل تسنن در مورد حضرت صاحب(عج) میگویند: چنین چیزی خرافات و خواب است، مگر ممکن است بعد از خواب هزار ساله بیاید؟ میگوییم پس چرا خضر(ع) این همه مدت حیات دارد؟ بعضی در پاسخ گفتهاند: خضر ضامن تکلیف نیست، اما امام زمانی که شما میگویید ضامن تکلیف است، لذا باید حضور داشته باشد و باید بیاید. ما هم میگوییم: مگر نه این است که پدرانِشما از پدرانشان خیلی اطاعت کردند و آنها {امامان} همواره مسموع و مطاع (اطاعت شونده) بودند پس ناچار باید این امام زمان(عج) هم بیاید و حکم بگوید تا شما اطاعت کنید؟(13)
دو نوع فرج
با این که ارتباط با آن حضرت و فرج شخصی، امرِ اختیاری ماست [هرکسی باید ارتباط شخصیاش با امام زمان(عج) برقرار شود و گشایش فردی برایش حاصل گردد] با این حال، چرا به این اهمیت نمیدهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم و این مطالب غافل هستیم؟ ولی به ظهور و دیدار عمومیِ آن حضرت {فرج عمومی} اهمیت میدهیم و حال این که اگر برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم، بیم آن است که در ظهور عمومیِ آن حضرت از او فرار کنیم.(14)
آمادگی برای ظهور
عِرق ایمانی ما کجا و منزلت ایمانی امام زمان(عج) کجا؟ البته اگر ما در نزد او کافر به حساب نیاییم! چرا دستش را بستهایم و خانهنشینش کردهایم و اجازه نمیدهیم خود را نشان دهد؟ آقایی میگفت: چرا برای تعجیل فرج دعا میکنید؟ آیا میخواهید بیاید و او را هم بکشید؟ برای این که مزاحم خط و مرام شما خواهد بود. آنان که سایر ائمه را کشتند دیوانه که نبودند، بلکه سبب آن بیدینی بود، آیا الان دیگر آنطور نیست؟(15)
امام زمان(عج) به شخصی فرمود: خود را درست کن، ما به سراغت میآییم. ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقابِ دیدار ما از آن حضرت است.(16)
مداحی که حال خوبی هم دارد و به خدمت حضرت رسیده بود، حضرت به او فرمود: بعد از صلوات بر محمد و آل محمد گفته شود: «عجلفرجهم».(17)
ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت میدانیم. ولی در این امر یعنی دعا برای تعجیل ظهور او مسامحه و تنبلی میکنیم. ظهور آن حضرت اهم حاجات ماست. ولی ما «عجلفرجه» میگوییم فقط برای اینکه بفهمانیم مجلس ختم شد، یا این که برای ازدحام مردم صلوات میفرستیم تا مردم جابجا شوند، نه این که جداً بخواهیم صلوات بفرستیم.(18)
ما باید انتظار فرج حضرت غایب را داشته باشیم و فرجش را فرج عموم بدانیم و در هر وقت و حال باید منتظر باشیم، ولی آیا میشود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمل ابتلائاتی که برای اهل ایمان پیش میآید؟
با این حال چه اشکالی دارد که تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم یعنی این که بخواهیم پیش از این بلاها که تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلای دیگری نبینند؟
در هر حال باید منتظر فرج باشیم، ولی با مقدمات آن... و اهم مقدمات انتظار فرج را که توبه و طهارت از گناهان است را تحصیل کنیم.(19)
این حدیث حتی از طریق عامه (اهل سنت) نیز وارد شده که حضرت رسول(ص) فرمود: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ برترین اعمال امت من، انتظار فرج است.(20)
نمیدانم چرا کسانی که به ملاقات آن حضرت نایل میشوند از این مطلب غافل میشوند که از فرج حضرت سؤال کنند و به صرف رسیدن به خدمت آنحضرت و ملاقات با او قانع میشوند؟ اگر چه این هم خوب است ولی از راه فرج و رهایی از این همه شداید و مخاطرات که برای اهل ایمان پیش آمده، باید سؤال شود.(21)
ما کسانی را دیدهایم که گویی در گشایش و گرفتاریها، با آن حضرت مخابره و تلگراف داشتند. هر چه میگفتند و یا از آن حضرت میخواستند، همان میشد. شخصی پیاده و خسته در بیابانی بود. سه مرتبه گفت: یا امام زمان(عج)، مالی(وسیلة نقلیه و مرکب) بفرست. فوراً چرخ و ارابهای ظاهر شد و او را سوار نمود و به مقصد رساند.(22)
آیا حضرت صاحب که از دشمنانش در پشت پردة غیبت است از دوستانش غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟ این گونه خیالها از ضعف ایمان است.(23)
آقایی که زیاد به مسجد جمکران میرود، میگفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم. به من فرمود: به دلسوختگانِما بگویید برای ما دعا کنند و یک مرتبه از نظرم غایب شد، نه اینکه راه برود و کمکم از نظرم غایب شود.
ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند و نمیدانند آن حضرت خود چه التماس دعاهایی از آنها دارد که برای تعجیل در فرج او دعا کنند. چنانچه به آن آقا فرمودهبود: اینها که به اینجا آمدهاند، دوستان خوب ما هستند و هر کدام حاجتی دارند؛ خانه،زن، فرزند، مال، ادای دین، ولی هیچ کس در فکر من نیست.(24)
آری؛ او هزار سال است که زندانی است؛ لذا هر کسی که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران میرود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.(25)
تنها پیدا کردن و دیدن آن حضرت مهم نیست، زیرا دیدن آن حضرت که همیشه میسور نمیشود و ممکن نیست. لذا آقایی گفته بود: شاید شما هم به خدمت حضرت مشرف شدهاید و خیلی ها هم مشرف شدهاند. اگر مشرف شدید به آن حضرت نگویید که از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری و... را بخواه، زیرا اینها چندان اهمیتی ندارد. مطلب همین طور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت که نفعش به همه میرسد و از اهم ضروریات است، نیستیم.
معنای خوف حضرت
در زیارت حضرت غائب وارد شده است: السلام علیک ایها المهذب الخائف (سلام بر تو ای پاکِ بیمناک)
با این که اگر انسان خائن باشد، باید خائف باشد و شخص بیگناه و پاک از دیگران بیمی ندارد ولی آن حضرت با آن حریم پاک، از اظهارِ خود خائف است. بنابراین از گناه ما و به خاطر اعمال ماست که آن حضرت در بیابان ها دربهدر و خائف است.(26)
خیلی دیده شده و گفتهاند که حضرت حجت را در مجالس توسل یا حدیث کساء دیدهاند، هر چند جد بزرگوارش پیغمبراکرم(ص)، بلکه حضرت امیر و فاطمه زهرا و حسنین هم حاضر بودهاند؛ زیرا اهل کساء از آن حضرت افضلند، ولی فضیلتی و خصیصهای برای آن حضرت است که برای آنها نبود و آن طول عمر و اشراق و افاضه به اوست.(27)
بزرگترین مصیبت
سؤال: مقصود از «مصیبت در دین» که در برخی دعاهای ما آمده، چیست؟ مانند لاَ تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا،(خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار مده).
پاسخ: همین مصیبتی که به آن مبتلا هستیم. یعنی فقدان امام، چه مصیبتی از این بالاتر؟ خدا میداند که به واسطة آن چه محرومیتها داریم! خصوصاً این که مصیبت در دین مستلزم مصائب دنیویه است و لاعکس{یعنی این گونه نیست که مصائب دنیوی باعث مصیبت در دین گردد}.(28)
دعای فرج کدام است؟
در هر حال، باید برای تعجیل در امر فرج و رفع نگرانیها و گرفتاریها و نجات و اصلاح حال مؤمنین بگوییم؛ اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، خدایا با ظهور حجتت، این نگرانی را از این امت برطرف ساز.(29)
سؤال: منظور از دعای فرج که در زمان غیبت باید کرد هر دعایی است که برای فرج و تعجیل آن باشد،مانند «اللهم عظم البلاء».(30)
حضرت غائب دارای بالاترین علوم است و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این حال به هر فرد که در خواب و یا بیداری به حضورش مشرف شده شده، فرموده: برای من دعا کنید. در حالیکه مرده را زنده میکند، خود در زندان وسیع به سر میبرد. اما در مورد خود حق ندارد، هر چند برای دیگران مخصوصاً در امور فردیه عنایت خاصی دارد اما در مورد امور اجتماعیه که مربوط به خود آن حضرت است،خیر.(31)
بدون تردید هر فیضی که به ما میرسد ـ چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، چه جسمانی و چه روحانی ـ فقط از ناحیه همان یک فیض (امام زمان) است و توجه به همة ائمه هم به او راجع میشود؛ لذا شخصی به حضرت رسول توسل نمود و حضرت رسول او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان(عج) حواله داد.(32)
دوستان آنحضرت باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
یکی اینکه در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای این که شداید به فرج متصل است.
دیگر اینکه دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان همراه با عافیت باشد و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابت قدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند. زیرا ما ایمان میثم تمار را نداریم که هر چه بلاها شدیدتر میشد، ایمانش قویتر میشد. با ضعف ایمانی که ما داریم از کجا میدانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابت قدم خواهیم ماند؟ از کجا میدانیم قلباً از دین خارج نخواهیم شد؟(33)
ما باید امضاء و تعهد بدهیم و موافقت دسته جمعی کنیم که امام غایب را در عمل به دستورات دینی یاری و نصرت کنیم و نقضِ عهد و پیمانشکنی نکنیم.(34)
تا رابطهی ما با ولی امر امام زمان قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. قوت ما با ولی امر عج هم در اصلاح نفس است. آیا واقعا تا خودمان را اصلاح نکنیم، کار درست میشود؟(35)
به طور یقین دعا در امر تعجیل فرجِ آن حضرت مؤثر است، اما نه لقلقة زبان و عجل فرجه خشک و خالی و وردِ همیشگی که در آخر منبر برای این که مردم از جا بلند شوند گفته میشود. دعای تعجیل فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبی است یعنی راستی و جدی و با هم و غم و متأثر باشیم و از خدا بخواهیم تا فاصلة هزار و چند ساله که بین مردم و واسطة فیض افتاده است، برطرف شود و به پایان برسد. دعای با حال حزن و اندوه و تأثر قلبی از مردم واقع نمیشود، اگر میشد قطعاً وضع اینطور نبود. فرج وقت معینی دارد که در آن وقت حضرت ظهور میکند. [و دعای فرج با تأثر قلبی، فرج را تسریع میکند.](36)
حاج محمدعلی فشندی هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب عرض کرد: مردم دعای توسل میخوانند و در انتظار شما هستند و شما را میخواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت میفرماید: دوستانِ ما نارحت نیستند.[یعنی برای ظهور ما دلتنگ نیستند].
ای کاش مینشستیم و دربارة این که حضرت غایب، چه وقت ظهور میکنند با هم گفتوگو میکردیم تا حداقل از منتظران فرج باشیم. [امام عصر] اشخاصی را میخواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود.(37)
پی نوشتها:
1.در محضر آیت الله بهجت، رخشاد، ص85،ج3.
2. همان، ص85،ج3.
3.نهجالبلاغه، خطبه 102، همان، ج2،ص422.
4.همان، ص55و216،ج3.
5.همان، ص35،ج3.
6.همان، ص208،ج3.
7.در محضر آیت الله بهجت، ص248،ج2.
8.مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص159.
9.همان، ص179،ج2.
10.شیخ حرعاملی، وسایلالشیعه،ج12، ص8، در محضربهجت،ج2،ص309.
11. همان، ص269،ج2.
12.همان، ص86،ج2.
13. 500 نکته از آیت الله بهجت، ص271،ج3.
14. 700 نکته از آیت الله بهجت ص 133.
15. در محضر آیت الله بهجت، ص206،ج2.
16. همان ، ص257،ج2.
17. 500 نکته از آیت الله بهجت، ص60،ج3.
18. همان، ص277،ج2.
19. درمحضر آیت الله بهجت، ص280،ج3.
20. صدوق، کمال الدین،ص644،/ 700 نکته از آیت الله بهجت، ص296،ج2.
21. در محضر آیت الله بهجت، ص244،ج3.
22. همان، ص256،ج3.
23. همان، ص276،ج3.
24. در محضر آیت الله بهجت، ص118،ج2.
25. همان، ص119،ج2.
26. بحارالانوار،ج99،ص215/همان،ج2،ص44.
27. همان، ص152،ج2.
28. بحارالانوار، ج2، ص63/ همان،ج2،ص217.
29. مستدرک الوسایل،ج5،ص74/ در محضر بهجت، ج2،ص404.
30. همان، ص306،ج2.
31. همان، ص299،ج2.
32. 500 نکته از آیت الله بهجت، ص18،ج3.
33. همان، ص266،ج3.
34. در محضر آیت الله بهجت، ص42،ج3.
35. فیضی از ورای سکوت، ص 61.
36. ص325،ج2.
37. 700 نکته از آیت الله بهجت، ص188،ج2.
منبع:باشگاه خبرنگاران