عقیق: ايمان هيچ مؤمنى صحيح نيست جز آنكه بداند حال كسى را كه به وى ايمان مى آورد.چنان كه خداى تعالى فرموده است: «مگر كسانى كه گواه به حقّند و مى دانند»و صحّت گواهى را بر آنها واجب نكرده، مگر پس از علمشان، همچنين ايمان كسى كه به مهدى قائم عليه السّلام ايمان آورده است، فايده ندارد، مگر آنكه به شأن و منزلت او در حال غيبت عارف باشد، و آن اين است كه ائمّه عليهم السّلام از غيبت او خبر داده اند، و بودن آن غيبت را براى شيعيانشان توضيح داده اند، اين مطلب در رواياتى كه از ايشان نقل شده و در رساله هايى كه از آنها باقى مانده و در كتابهايى كه تأليف و تدوين گرديده است، در حدود دويست سال قبل از وقوع غيبت اخبار گرديده است. هيچ يك از پيروان ائمّه عليهم السّلام از اين موضوع غفلت نكرده و در بسيارى از كتب و روايات و مصنّفات خود، آنها را ذكر كرده اند، و اينها همان كتبى است كه به «اصول» معروف است و نزد ايشان آل- محمّد عليهم السّلام از قريب دويست سال پيش از غيبت، به تدريج مدوّن گرديده و محفوظ مانده است، و من (صاحب کتاب)اخبار مسندى كه درباره غيبت است از آن اصول استخراج كرده و در اين كتاب آورده ام.
امّا حال پيروان اين اصول، از دو حال بيرون نيست يا اينكه آنها علم غيب داشته اند به اين غيبتى كه الآن واقع شده است و آن را پيش از وقوعش در كتب خود نوشته اند- و اين در نظر خردمندان و دانشمندان محال است- و يا اينكه اين جمع كثير در كتابهايشان، يك امر كذبى را ساخته باشند و آن امر كذب، همان گونه كه ذكر كرده اند، اتفاق افتاده و تحقّق يافته باشد، با آنكه اين جمع كثير، دور از يك دگر بوده و عقايد مختلفى داشته و در اقطار مختلفى زندگى مى كرده اند، پس اين احتمال نيز مانند احتمال پيشين محال است.
لذا هيچ راهى باقى نمى ماند جز آنكه بگوئيم آنها اخبار غيبت امام زمان عليه السّلام را از ائمّه خود كه حافظين وصيّت پيامبر بود هاند اخذ كرده اند و آن حضرت از غيبت امام زمان عليه السّلام و صفات و مقامات او خبر داده و ايشان، آن اخبار را در كتب خود، تدوين كرده و در اصول خود تأليف نموده اند و با همين دليل و ادلّه ديگرى شبيه به آن، حقّ پيروز مى گردد و باطل نابود مى شود، زيرا كه باطل، نابودشدنى است.
منظور دشمنان و مخالفان ما كه تمايلات مضلّه (گمراه كننده) دارند، اين است كه به دستاويز غيبت صاحب الزّمان عليه السّلام و احتجاب او از بينندگان، حقّ را پايمال كنند و حقيقت را بر كسى كه معرفت يقينى ندارد و بصيرتش مستحكم نيست، پوشيده دارند.
پی نوشت:
کمال الدين / ترجمه پهلوان، ج۱، ص39تا41.
منبع:افکار