14 فروردين 1401 2 رمضان 1443 - 46 : 08
کد خبر : ۲۹۹۹۷
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۷
پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.

عقیق: یازدهمین روز از شعبان در تقویم شیعه مزین به سالروز ولادت شبیه ترین خلق به پیامبر اکرم (ص) یعنی حضرت علی اکبر (ع) است که در این نوشتار به گوشه ای از زندگانی کوتاه اما تاریخ ساز و جریان ساز ایشان اشاره می شود.
حضرت علی‌اکبر (ع)، فرزند امام حسین (ع) و شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است. مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة بن مسعود ثقفی است. ایشان در حدود سال 34 هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شدند. آن حضرت (ع) از جدشان امیرالمؤمنین علی (ع) نقل حدیث کرده است. (1)
ابوالفرج اصفهانی نقل کرده است که روزی معاویه از اطرافیان پرسید: سزاوارترینِ مردم به خلافت چه کسی است؟ گفتند: شما. گفت: نه، سزاوارترینِ مردم به خلافت، علی بن الحسین (علی‌اکبر) (ع) است که جدش رسول خدا (ص) است و در او شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیه و امتیازات ثقیف با هم گرد آمده است. بر اساس صحیح‌ترین روایت، حضرت علی‌اکبر (ع) از همه فرزندان امام حسین (ع) بزرگ‌تر بوده است. (2)
درباره شخصیت حضرت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدشان علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بودند.
اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب "خصائص الحسینیه" آمده است: اباعبدالله الحسین (ع) هنگامی که علی اکبر (ع) را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمودند: «یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
حضرت علی اکبر (ع) یکی از اسوه های بی بدیل تمدن اسلامی است. هر جمله از سخنش و هر گوشه از زندگی اش، سرلوحه ای از آزادگی و بزرگ منشی است، ولی پرسش اینجاست که علی اکبر (ع) چه کسی را الگوی خویش قرار داده بود که توانست بر قله بلند نیک مردی بایستد؟
پاسخ این پرسش را در کلامی از امام حسین (ع) می توان یافت. این جمله، مشهورترین و نیز دقیق ترین توصیفی است که درباره علی اکبر (ع) به دست ما رسیده است.
زمانی که حضرت علی اکبر (ع) سوار بر مرکب به سوی سپاه دشمن می راند، امام حسین (ع) دستان خود را زیر محاسن بردند سپس رو به آسمان بلند کردند و با چشمانی پراشک فرمودند: «خداوندا، شاهد باش جوانی را به میدان می فرستم که شبیه ترین مردم به پیامبرت در صورت، سیرت و سخن گفتن است... برکت زمین را از آنان [دشمنان ایشان] دریغ بدار....».(3)
 

علی‌اکبر (ع) جوانی حق مدار بود که هیچ‌گاه گِرد باطل نگشت و در مقام اهتمام به حق‌گرایی، تا آنجا پیش رفت که تنها حق‌مداری و حق‌گرایی را عامل رهایی از ترس از مرگ می‌دانست. به این داستان زیبا در این باره توجه کنیم:
امام حسین (ع) در راه کربلا، در سحرگاهی زیبا سوار اسب خود بود که خوابی اندک بر او چیره شد، و چون بیدار گردید، چند مرتبه فرمود: «اِنالله وَ اِنّااِلَیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین» حضرت علی‌اکبر (ع) که سوار بر اسب خویش بود، بی‌درنگ خود را به پدرش رساند و عرض کرد: ای پدر! فدایت شوم، این استرجاع و حمد برای چه بود؟ امام (ع) فرمودند: هم اکنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤیا دیدم که کسی ندا داد: «این قوم می‌روند و سرنوشت مرگ هم به سوی آنان می‌شتابد.» دانستم که ما به سوی مرگ می‌رویم. علی‌اکبر (ع) پرسید: ای پدر! مگر ما به حق نیستیم؟ امام (ع) فرمودند: آری پسرم، به خدایی که بازگشت همه خلایق به سوی اوست سوگند، که ما بر حق هستیم. علی‌اکبر (ع) عرض کرد: پس، از مرگ هراسی نداریم. امام چون این سخن دل‌نشین و زیبا را از فرزند جوانش شنید، چنین او را دعا کرد: خداوند، تو را جزای خیر بدهد که چه فرزند نیکویی برای پدر هستی.(4)
در روز عاشورا پس از شهادت یاران امام (ع)، اولین کسى که از بنی هاشم اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام (ع) بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان می ‏رفت، امام حسین (ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر (ع) چندین بار به میدان رفت و رزم هاى شجاعانه ‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود.
نبرد عاشورا

علی اکبر(ع) در نبرد روز عاشورا 200 تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت (ع) هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونینش را در بغل گرفتند و فرمودند: ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا!(5)
زیارت نامه حضرت علی اکبرعلیه السلام

ابن قولویه در کتاب کامل الزیاره، صفحه 329 به سند صحیح از ابی حمزه ثمالی نقل کرده که امام صادق(ع) چگونگی زیارت امام حسین(ع) را به او آموخت و گفت: پس به جانب علی بن الحسین (ع) که نزد پای امام حسین (ع) است رو کن و بگو:
السَّلام عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَکاتُهُ مُضاعَفَةً کُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیکَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی وَ أُمّی دَمُکَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ

بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مُقَدَّمٍ بَینَ یدَی أَبیکَ یحتَسِبُکَ وَ یبکی عَلَیکَ مُحترقاً عَلیکَ قَلبُهُ یرفَعُ دَمَکَ ألی عِنانِ السَّماءِ لا یرجَعُ مِنهُ قَطرَةٌ وَ لا تَسکُنُ عَلیکَ مَن أَبیکَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَکَ لِلفِراقِ فَمَکانُکُما عِندَاللهِ مَعَ آبائِکَ الماضینَ وَ مَعَ أُمَّهاتِکَ فی الجِنانِ مُنَعَّمینَ أَبرَأُ إلی اللهِ مِمُن قَتَلَکَ وَ ذَبَحَکَ.
 

سپس خود را بر قبر بیانداز و دست خود را بر آن قرار ده و بگو:
سَلامُ اللهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وَ أنبِیائِهِ المُرسَلینَ وَعِبادِهِ الصالِحینَ عَلیکَ یا مَولای وَ ابنَ مَولای وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ .
صَلی اللهُ عَلیکَ وَ عَلی عِترَتَکَ وَ أَهل بَیتِکَ وَ آبائِکَ وَ أَبنائِکَ وَ أُمَّتهاتِکَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهیراً.
السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتََلَکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً.
سپس گونه خود را بر قبر بگذار و بگو: صَلَّی اللهُ عَلیکَ یا أَبا الحَسَنِ. (سه بار)
بِأَبی أَنتَ وَ أُمی أَتیتُکَ زائِراً وافِداً عائِذاً مِمّا جَنَیتُ عَلی نَفسی وَ احتَطَبتُ عَلی ظَهری أَسأَل اللهَ وَ وَلیی أَن یجعَلَ حَظّی مِن زِیارَتِکَ عِتقَ رَقبَتی مِنَ النّارِ.


پی نوشت ها:
1ـ دائره المعارف تشیع ، ج 11 ، ص 418؛
2 ـ معارف و معاریف، ج 4 ، ص 233 ، 319؛
3- مثیرالاحزان، ص 79؛
4-دائره المعارف تشیع ، ج 11 ، ص 419
5- منتهی الآمال، ج 1، ص 375.
منبع:قدس

211008

 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: