عقیق: آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر آیات 172 و 173 بقره (يآَأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلّهِ إِن كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ٭ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾، به مسئله وجود خرافه بر اثر دسيسه شيطان اشاره کرد و گفت: ... خداي سبحان به همه انسانها فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الأرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين ٭ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾ يعني اين خرافهاي كه الآن در غرب و در شرق هست در اثر دسيسه شيطان است، شيطان وادار ميكند كه انسان خرافي سخن بگويد، چيزي را كه نميداند آن را به عنوان حق تلقي كند: ﴿وَأَنْ تَقُولُوا عَلَيٰ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾.
وی افزود: در آن آيه اصل اباحه را گوشزد فرمود؛ اما اين آيهاي كه الآن محل بحث قرار ميگيرد زمينه است براي بيان اينكه چه حلال است و چه حرام و زمينه است براي پردهبرداري از كار بعضي از علماي اهل كتاب كه آنچه كه در تورات و انجيل آمده است آن را بيان نكردند (آن حلالها را و آن حرامها را بازگو نكردند). هم جلوي افراط بعضي از زاهدان را ميگيرد كه حلالهاي الهي را بر خود تحريم ميكنند، هم جلوي تفريط بعضي از احبار و رهبانها را ميگيرد. فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلّهِ إِن كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾.
صاحب تفسیر تسنیم بر منع افراط و تفريط در احكام الهی تأکید کرد و پیرامون مسئله أکل گفت: ... اينكه فرمود: ﴿كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ﴾ يعني آنچه كه در دست شماست رزق حق است ولي شما از آن لذايذ و از طيباتش استفاده كنيد. آنچه كه خداي سبحان آفريد رزق است و روزي است، در صورتي كه حلال باشد ميشود به خدا نسبت داد چون يكي از اوصاف فعليه خداي سبحان رزق است كه ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾ ؛ اما هرچه به دست آدم آمد رزق آدم نيست، لذا محرَّم را نميشود به خدا نسبت داد. كسي كه مال مسروق دارد نميتواند بگويد اين روزي من است و خدا اين روزي را به من داده است، زيرا اين معصيت را نميشود به خدا نسبت داد (حرام را نميشود به خداي سبحان نسبت داد)، ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾. گرچه تكويناً هر چه در نظام جهان يافت ميشود به اذن حق است؛ ولي تشريعاً نميشود اين كار را به خداي سبحان اسناد داد. از نظر خوردن بايد طيب و حلال و پاكيزهها مصرف بشود.
شكرگزاري، لازمه عبادت
آیت الله جوادی آملی در ادامه تصریح کرد: ﴿كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلّهِ إِن كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾؛ شما اگر مدّعي عبادت و ايمانيد بايد شاكر باشيد. نحوه شكر هم آن است كه اين نعمت را بجا مصرف كنيد (صرف نعمت در جاي مناسب خود شكر است) و اعتقاد به اينكه ولينعمت خداي سبحان است شكر قلبي است و بعد از صرف نعمت، لساناً خدا را شكركردن هم شكر لساني است، پس شكر هم قلبي است هم جوارحي و هم لساني. و اما اينكه فرمود: ﴿إِن كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾ از آن باب نيست كه اگر نخواستيد عبادت كنيد شكر نكنيد تا ديگران بگويند معلوم ميشود شرط مفهوم ندارد، بلكه به آن معناست كه اگر شما در عبادت راستگو هستيد واقعاً راست ميگوييد كه مؤمن و عابديد خب شكر كنيد. اگر اين ايمانتان راست است ـ نظير ﴿إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ﴾ ـ اگر واقعاً در اين دعوا راستگوييد خب شكر كنيد، [چون] لازمه عبادت شكركردن است. پس اين نظير موارد ديگر نيست كه از اين جمله ما بخواهيم مفهوم بگيريم يعني [بگوييم] اگر عابد نيستيد شكر لازم نيست و اگر عابديد شكر كنيد! (اينچنين نيست) شكر خدا بر همه واجب است: ﴿وَاشْكُرُوا لِلّهِ إِن كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾.
تحريم محرمات
وی افزود: آنگاه فرمود: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ﴾ تكرار آن آيه اكل طيّبات براي زمينه تحريم اين محرّمات است كه خدا چه چيزي را تحريم كرد و چه چيزي را تحليل كرد. پس آنها كه طيّبات الهي را بر خود روا نميدارند افراط ميكنند كه مناسب نيست و اينها كه خبايث را هم روا ميدارند (اينها) تفريط ميكنند اين هم عبادت و شكر نيست. ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ﴾ يعني فقط خداي سبحان اين امور را حرام كرده است؛ البته اين حصر، حصرِ اضافي است و نه حصر حقيقي چون چيزهاي ديگري است كه خداي سبحان تحريم كرده است و در آيات ديگر بيان شده است.
این مدرس عالی حوزه علمیه تصریح کرد: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ﴾ يعني از لحاظ اعيان نه از نظر افعال، آنچه فرمود: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُم ... أُمَّهَاتُ نِسَائِكُم﴾ و كذا و كذا و كذا آن مربوط به افعال است (در مراسم نكاح)، الآن سخن از اعيان است كه كدام عين، مصرفكردنش حرام است (اكل محرّمات را بازگو ميكند). ميته يعني مردار گرچه شرعاً چيزي كه مذكّا نباشد حكم ميته دارد و در بعضي احكام فقهي بين ميته و غيرمذكّا فرق است ولي در حرمت اكل بينشان فرق نيست.
اشتراك «ميته» با «غير مزكّي» در حرمت اكل
وی یادآور شد: ممكن است احياناً بين «ميته» و «غيرمذكّي» در طهارت و نجاست بعضي ها فرق بگذارند؛ ولي از نظر حرمتِ اكل فرقي نيست يعني ميته هم محرّمالاكل است «غيرمذكّي» هم محرّمالاكل. اگر حيواني به طريق شرعي تذكيه نشد گوشت آن حرام است، چه اينكه اگر حيواني با «حتف انف» خود مُرد گوشت آن حرام است (بين ميته و غيرمذكّا از نظر حرمت اكل فرقي نيست) ولي از نظر طهارت بعضيها فرق گذاشتند. چون ميته مستقيماً به عنوان يكي از اعيان نجسه در روايات آمده است؛ اما «غيرمذكّي» اينچنين نبود يا در دلالت آنها خدشه كردند.
حرمت همه اجزاي مردار/ حرمت خونخواري
آیت الله جوادی آملی در بیان حرمت همه اجزاء مردار گفت: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ﴾ وقتي اين عين حرام شد همه اجزاي آن حرام خواهد بود بر خلاف خنزير، درباره خنزير يك توجيه زايدي لازم است و آن اين است كه درباره خنزير نفرمود «انما حرم عليكم الميتة و الدم و الخنزير» فرمود: ﴿وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ﴾ اگر شحمش را بخواهيم تحريم كنيم يك دليل ديگر ميخواهد، براي اينكه مثلاً قسمت مهم چون لحم بود از اين جهت به لحم اشاره كردند و گرنه شحم آن هم حرام است. اما درباره ميته كه فرمود ميته حرام است يعني شحم و لحم و امثال ذلك فرق نميكند، درباره خنزير است كه نيازي به آن توجيه است وگرنه درباره ميته همين كه فرمود ميته بر شما حرام است يعني همه اجزايش بر شما حرام است (و اين هم از اعيان محرّمه است).
وی افزود: در جاهليت احياناً خونخوري بود، گاهي هم كه اين ساربانها در بيابانها تشنه ميشدند خون پاي شتر را ميمكيدند، اين خونخوري (به عنوان دم مسفوح) بود، لذا گاهي قرآن كريم به عنوان حرمت دم ياد ميكند و گاهي به عنوان دم مسفوح يعني خون ريختهشده ياد ميكند.
حرمت اكل مذبوح به نام غير خدا
صاحب تفسیر تسنیم در ادامه سخنان خود پیرامون آیات 172 و 173 بقره گفت: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ﴾ كه [﴿مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّه﴾] ميشود غيرمذكّي؛ اگر گوسفندي را لغيرالله سر بريدند اين ميشود غيرمذكّي. همين قربانيهايي كه قبلاً ميكردند به نام نامي طاغوت يا امروزه هم در بعضي از نقاط طاغوتنشين ميكنند، اين ميشود غيرمذكّي. هنگام تذكيه گوسفند بايد گفت: بسم الله، الله اكبر، لا اله الا الله، سبحان الله و امثال ذلك كه ذكرالله باشد و اگر لغيرالله شد ميشود غيرمذكّي كه اين غيرمذكّي از نظر حرمت مثل ميته است. سربريدن يك گوسفند نظير پارهكردن نوارِ سه رنگ نيست كه قيچي به دست بگيرند بگويند به نام نامي زيد (كه بالأخره آن نوار سه رنگ بريده شود)، آن يك تأدّبي است كه آنجا هم بايد بگويند: بسم الله الرحمن الرحيم و اما اين طور نيست كه حالا [اگر بسم الله نگفتند] نوار سه رنگ كه پاره شد بشود نجس (اين طور نيست)؛ ولي اگر گوسفندي را گفتند به نام نامي فلان طاغوت اين به فتواي بسياري از بزرگان همان طوري كه حرام است نجس هم است؛ اين ميشود غيرمذكّي يعني ذهق روحه علي غير التذكية.
حليت صيد با حيوان شكاري
وی درباره صید با حیوان شکاری نیز گفت: آنكه بر اساس جريان طبيعي ميميرد (با حتف انف)، ميشود ميته، اينكه جانش را ميگيرند اما به غير طريق شرع ميشود غيرمذكّي. و از غيرمذكّي مسئله صيد كلب معلَّم استثنا شده است ـ از ميته چيزي استثنا نشد ولي از غيرمذكّي آن استثنا شده است ـ يعني اگر كسي در شكار، اين حيوانهاي شكاري را اعزام كند كه اين حيوان شكاري برود و آن آهو را صيد كند و آن را از پا دربياورد و بدرد و آن را بكشد اين حيوان مرده است و به وجه تذكيه شرعي كه سربريدن باشد روحش خارج نشد، به وسيله اين حيوان شكاري به نام سگ شكاري (كلب معلَّم) ذهوق روح شد، اين حلال است. يعني آنجايي كه سگ دندان زد آنجا نجس بالعرض است بايد شست و اما خود آن حيوان نه عينِ نجس است نه محرّمالاكل: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ﴾ . از غيرمذكّي آن دسترنج سگ شكاري و باز شكاري و امثال ذلك خارج شده است و از ميته چيزي خارج نشد.
الحاق مذبوحِ به نام غير خدا به ميته در حرمت اكل
این مدرس عالی حوزه تصریح کرد: ﴿وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ﴾ ـ اهلال آن رفع صوت است چون انسان هنگام ديدن هلال صدا را بلند ميكند ميگويد هذا هلال اين را ميگفتند استهلال (با هاي هوّز) اين براعت استهلال كه در آغاز كتابهاست از همين باب است (اهلال رفع صوت است) در تلبيه هم اهلال و رفع صوت ميكنند ـ فرمود كه در هنگام سربريدن گوسفند يا گاو و شتري كه في نفسه محلّلالاكل است اگر نام غير خدا برده شد ميشود غيرمزكّي و از نظر حرمت اكل حكم ميته را دارد و اگر خودش ميته بود اين را تكرار نميفرمود، لذا مسئله ﴿مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّه﴾ در كنار ميته در نوع اين مباحث مطرح است ﴿وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ﴾. البته اينها اعيان محرّمهاند كه حرمت اينها در اينجا به عنوان حصر اضافي ذكر شده است نه حصر مطلق، محرّمات ديگر هم است؛ خمر را حرام كرده است (و چيزهاي ديگر را هم حرام فرمود) و اصولاً حرمت خمر در كنار اين در ساير آيات هم ذكر شده است.
تحريم امور مخلّ به نظام
آیت الله جوادی آملی در پایان تأکید کرد: چيزي كه اساس يك نظام را به هم ميزند خداي سبحان آن را تحريم كرده است چندين مورد را شمردهاند: گفتند آنچه كه اساس دين را به هم ميزند ارتداد است آن را تحريم كرد و باعث عقوبت قرار داد؛ آنچه كه نفوس محترمه را از بين ميبرد (به نام قتل) آن را تحريم كرد و براي آن عقوبت سنگين (به نام قصاص) قرار داد؛ آنچه هم كه مال مردم را از بين ميبرد (به نام سرقت) آن را تحريم كرد و براي آن حكم سنگيني قرار داد؛ آنچه كه نسب را از بين ميبرد (به نام زنا) آن را تحريم كرد و براي آن حكم تندي قرار داد و آنچه را هم كه عقل را از بين ميبرد به نام خمر آن را تحريم كرد و براي آن حكم شاقّي قرار داد كه عقل را مثل نسب مثل مال مثل دين مثل نفس محترمه حفظ كرد كه اين به خواست خدا در ذيل آيه حرمت خمر در كنار حرمت خنزير و امثال ذلك ذكر ميشود. آنگاه استثنا كرد فرمود: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ كه انشاءالله اين ذيل را ملاحظه ميفرماييد.
منبع:مهر