24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 26 : 07
کد خبر : ۲۹۷۷
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۰
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۸
رسول از بیدگنه
|
|
۰۴:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
خیلی دوست دارم دوباره برم ضریح جدیدو از نزدیک زیارت کنم التماس دعا
ایران
|
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۳
باچشم دل بدرقه اش کردم
ناشناس
|
|
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۲
خیلی خوب دست شما درد نکنه من کربلا رففتم دلم می خواهد دوباره کربلا بروم .التماس دعا یا علی
ناشناس
|
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۳
ما که ندیدیم،هی
negin
|
|
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
وقتی ضریح واردشهرمون شداسترس ودلشوره خاصی داشتیم دست وپایمون را ازهم تشخیص نمی دادیم درشهرخرمشهرمثل واقعی کربلامرذم پابرهنه وپرچم به دست دروردی شهرمنتظرورودضریح آقامون بودن وپابه پای ضریح ازخرمشهرتامرزشلمچه بابرپای مراسم سینه زنی وعزاداری ضریح رابدرقه کردن وقعاچه حس قشنگی بودهنگامی که دست به ضریح زدم وان را لمس کردم برای یک لحظه خود را در کربلا دیدم انشاالله قسمت شود به پابوس آقامون به کربلا بروم خیلی مشتاقم برام دعا کنید میدونم آرزوی همه عاشقان حسینی هست .التماس دعا لبیک یاحسین .......
زائر
|
|
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۹
وقتی کنار ضریح حضرت ارباب ساعت 12 شب ورودی شهر را با ازدحامی که شباهتش را فقط با کلمه قیامت می توان وصف کرد جزو لشکر بدر قه کنندگان پیراهن عزیز زهرا بودم زیارت اربعین خواستم و امروز به یقین می گویم که مسافر کربلایم اما دیگر می خواهم از حضرت ارباب جدا نشوم روضه ها برایم رنگ دیگری گرفته یا مهدی ادرکنی وعدگاه عاشقان کربلا روز اربعین
ناشناس
|
|
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۸
بچه هام رو کسی نیست نگه داره با شوهرم برم کربلا ای مردم شما رو به خدا قسم می دم برام دعا کنید یه جوری جور بشه برویم زیارت آقایمان التماس می کنم برایمان دعا کنید شما رو به خود آقا اباعبدالله التماس دعا التماس دعا ....
محمد
|
|
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
مارا هم دریاب ای عزیز!
به اندازه همان دستی که برافراشته شده بر تشریف فرماییدت در کربلا .
ماحتی قسمتمان نشد به پابوسی ضریح تو بیاییم . چه برسد به رسیدن بر حرمت و کربلایت و همه آن همه عشق .
ما باز جاماندیم . !!!!!
برخی تصاویررسیدن به منزلگاهت را که دیدم ذهنم درگیر این معما شد .... راستی یادش بخیر وقتی جعبه جادویی ما تو را نشان میداد و زمانی را که در ولایت های ما بودی فوج فوج مردمان سرزمین من با تو بودند و همراهی ات میکردند و تو را به مثابه فطرس پیام رسان میدیدند تا برسانی پیام دوریشان را بر صاحبت ...
. پس چرا آنجا اینگونه تو را میبرند .تنهایی . خیلی تنها . بگذریم . انگار هنوز هم غربت در آن سرزمین موج میزند .
غربت راببین....
بگذریم ای عزیز . بگذریم ..
تابوده این چنین بوده .
ولی ....
ماراهم دریاب ای عزیز ....دریاب ....