عقیق: یکی از اهداف مهم همه انبیاء، تعلیم بشریت بوده است. پیامبران مبعوث شدند تا به مردم علم و آگاهى داده و واقعیات مربوط به انسان و جهان را به آنان تعلیم دهند.
«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ العَزِیزُ الحَکِیمُ .»
«پروردگارا در میان آنها از جنس خودشان پیامبرى را برانگیز تا آیات تو را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد و آنها را تزکیه نماید...» (بقره 129)
همچنین یکى دیگر از اهداف بعثت انبیاء، تعلیم حکمت به شمار آمده است.
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ... »
«خداوند بر مؤمنان منت گذارد. هنگامى که در میان آنها پیامبرى از جنس خودآنها برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب و حکمت را تعلیم دهد.» (آل عمران 164).
در باب حکمت، مفسران اقوال بسیارى نقل کردهاند که ما در مبانى رسالت انبیاء در قرآن به آن ها اشاره شده است.
به طور اجمال، حکمت، عبارت از مجموعه معارفى است که موجب روشنبینى میشود. اگر در علم، سخن از «دانستن» است، در حکمت، سخن از «یافتن» است.
فراگیرى «حکمت»، موجب رشد و کمال میشود و انسان برخوردار از آن، میتواند حق و باطل را از یکدیگر تمیز دهد. حکمت، نورى است که هدف را به انسان نشان میدهد، در حالى که علم، فقط راه را نشان میدهد.
علم، ممکن است موجب کمال انسان نشود، اما حکمت، بیتردید موجب تعالى انسان میشود. از همین جاست که قرآن برخوردارى از حکمت را موجب خیر کثیر تلقى کرده است:
«یُؤْتِی الحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ وَ مَن یُؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً »: (خداوند) حکمت را به هر که بخواهد میدهد و به هر کس نیز حکمت داده شود، خیر بسیار داده شده است.» (بقره 269)
اما هر فردى نمیتواند از حکمت، برخوردار شود. لازمه برخوردارى از حکمت، رها کردن هوا و هوس است. چنانکه على علیهالسلام میفرماید: «حرام على کل عقل مغلول بالشهوة ان ینتفع بالحکمة»؛ بر عقلى که گرفتار هوا و هوس است حرام است که از حکمت سودى ببرد.
منبع:فارس