عقیق: از سخنان حضرت علی عليه السّلام است كه در بيان برگزيدگان از ياران رسول خدا (ص) و زهاد آنان فرموده و آن را صعصعة بن صوحان (يكى از اصحاب آن حضرت عليه السّلام) روايت كرده گفت:
روزى امير المؤمنين عليه السّلام نماز صبح را با ما خواند و چون سلام نماز را داد رو به قبله كرد و بدون اينكه به راست و چپ توجه كند ذكر خدا را مي فرمود تا آنگاه كه خورشيد به اندازه يك نيزه از ديوار اين مسجد شما يعنى مسجد كوفه بالا آمد، آنگاه رو به ما كرده فرمود:
به راستى مردمانى را در زمان خليل (و دوست مهربان) خود رسول خدا (ص) ديدم كه در اين شب ميان پيشاني ها و زانوهايشان نوبت گذارده بودند (و هر كدام از عبادت خسته ميشد آن ديگر را بر زمين مي نهادند، و در نهج البلاغه «بين جباههم و خدودهم» است يعنى ميان پيشانيها و گونه هاشان، و آن ظاهرتر است) و چون بامداد مي كردند ژوليده مو و گردآلود بودند، ميان دو چشمانشان (در پيشانى) مانند زانوهاى بز (پينه بسته بود) و چون ياد مرگ مي كردند مي لرزيدند چنانچه درخت به هنگام وزيدن باد مي لرزد، سپس اشك از ديدگانشان مي ريخت به طورى كه جامه هاشان تر مي شد، (اين سخنان را فرمود) سپس برخاست و با خود مي گفت: گويا اين مردم در حال بى خبرى شب را به روز آورده اند.
پی نوشت:
ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى، ج۱، ص: ۲۳۱ .منبع:افکار