ابوطالب نيز به مانند پدر و نياكان خود، از موحدان و پيروان دين حنيف ابراهيم (ع) و از هر گونه شرك و بت پرستي به دور بود.
ابوطالب و همسر مكرمه اش فاطمه بنت اسد براي پيامبر اكرم حضرت محمد (ص) تلاشهاي زيادي نمودند. زيرا حضرت محمد (ص) كه از كودكي يتيم و از نعمت پدر و مادر محروم بود، در كفالت جدش عبدالمطلب زندگي ميكرد و هشت سال از عمر شريفش نگذشته بود، كه جدش وفات يافت ولي عبدالمطلب به هنگام مرگ، كفالت حضرت محمد (ص) را به عهده فرزند دلسوز و مهربان خويش ابوطالب (ع) گذاشت و از او پيمان گرفت، كه از وي به نيكي نگه داري كند. (۲)
از آن پس، قيموميت و كفالت حضرت محمد (ص) بر عهده عموي عزيزش ابوطالب (ع) قرار گرفت و اين بزرگ مرد و همسرش فاطمه بنت اسد، بيش از چهل سال، حضرت محمد (ص) را چون نگيني در ميان گرفته و از او نگه داري كردند و جاي پدر و مادر او را برايش پر كردند. (۳)
پس از بعثت پيامبر (ص)، خانواده ابوطالب (ع) نخستين كساني بودند كه به آن حضرت ايمان آورده و از او دفاع كردند. (۴)
بزرگترين تاوان ايمان و حمايت ابوطالب (ع) از پيامبر (ص)، محاصره اقتصادي و اجتماعي خاندان عبدالمطلب از سوي سران سبك مغز قريش، به مدت سه سال در دره اي در حوالي مكه (كه بعدها به شعب ابي طالب(ع) معروف شد) بود. (۵) همسرش فاطمه بنت اسد، از نخستين گروندگان به اسلام بود و مقام مادري پيامبر (ص) را بر عهده داشت و پيامبر (ص) به وي علاقه عجيبي داشت و پس از هجرت به مدينه، به وي مهرباني خاصي مينمود.
جعفر طيار، فرزند ابوطالب (ع) از مسلمانان نخستين مكه و رهبر مهاجران به كشور حبشه بود و علي (ع)، فرزند كوچك ابوطالب (ع)، نخستين كسي بود كه به پيامبر (ص) ايمان آورد و در راه اسلام، بالاترين و بيشترين مجاهدتها را به عمل آورد و سرانجام، پيامبر (ص) وي را به دامادي خويش و همسري دختر محبوبه اش حضرت فاطمه زهرا (س) برگزيد.
درباره شخصيت، فضيلت و ايمان ابوطالب (ع) روايات فراواني وجود دارد، كه اين مختصر را گنجايش بيان همه آنها نيست. به ناچار، تنها به يكي دو مورد اشاره ميكنم:
روايت شد كه مَثل ابوطالب (ع)، مَثل اصحاب كهف است. او ايمان خود را پنهان كرد تا بتواند پيامبر (ص) را نصرت كند و شر كفار قريش را از آن حضرت دور گرداند.
هم چنين روايت شد كه نور وي، خاموش كند تمام نورهاي خلايق را، مگر نور پنج تن معصوم (ع) را و اگر گذاشته شود ايمان ابوطالب (ع) در كفه ترازويي و ايمان سراسر مردم در كفه ديگر، هر آينه ايمان او رجحان و زيادتي پيدا ميكند و اميرمنان (ع) دوست ميداشت كه اشعار پدرش ابوطالب (ع) روايت و تدوين گردد و ميفرمود: بياموزيد اشعار وي را و به فرزندان خويش تعليم كنيد. زيرا آن بزرگوار بر دين خدا بود و در اشعارش علم و آگاهي بسيار است. (۶)
سرانجام اين بزرگ حامي رسول خدا (ص) در ۲۶ رجب و به روايتي در هفتم رمضان سال دهم بعثت (سه سال پيش از هجرت پيامبر(ص) ) در مكه معظمه به سراي باقي شتافت و از كينه ورزيها و دشمنيهاي قريش رهايي يافت. (۷)
پيامبر (ص) در مصيبت عموي گرامي اش، گريان و اندوهگين بود و در پيشاپيش جنازه وي حركت ميكرد و ميفرمود: صله رحم كردي و جزاي خير داده شدي.
هم چنين پيامبر (ص) بعدها ميفرمود: پيوسته قريش از من حساب ميبردند و جرات به اذيتم نداشتند تا وفات ابوطالب (ع). پس از وفاتش بر اذيتم افزودند و بر من جرات كردند. (۸)
پی نوشت ها:
۱- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج۱، ص ۱۰۹ و ص ۱۱۰
۲- همان، ص ۴۴ و رمضان در تاريخ (لطف الله صافي گلپايگاني)، ص ۴۹
۳- تذكره الخواص (سبط بن جوزي)، ص ۱۸ و رمضان در تاريخ، ص ۵۰
۴- رمضان در تاريخ، ص ۵۵
۵- منتهي الآمال، ج۱، ص ۴۹
۶- همان، ص ۱۱۱
۷- همان، ص ۵۰ و رمضان در تاريخ، ص ۴۶
۸- همان، ص ۱۱۱ و رمضان در تاريخ، ص ۴۹
منبع:حج
211008