عقیق: امام صادق(ع) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عج) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.«.
قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره اى هر چند مختصر، به معنا و تعریف معجزه داشته باشیم.
محقّق خویى، در تعریف معجزه مى نویسد: معجزه، در اصطلاح، این است که مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعایش، کارى را انجام دهد که خارق قوانین طبیعى است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند.(1)
چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(ص) امامان معصوم(ع) را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روى زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه مى کردند و مردم را به گمراهى و ضلالت مى کشاندند، لازم است که راهى براى شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، «معجزه» خوانده مى شود و در اصطلاح قرآن، «بیّنه» و «آیه».
جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا عقیده دارند ـ چنان که تفتازانى مى گوید: «جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا معتقد هستند[۴]» ـ پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوى امامان معصوم(ع) ـ و از جمله امام زمان (عج) ـ که حجت هاى خداوند بر روى زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبى نیست
نامیده مى شود. خداوند مى فرماید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...»(2)]
ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) درباره ى علت اعطاى معجزه از سوى خداوند، سوال شد. حضرت، در جواب فرمودند: «معجزه، علامتى است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا مى کند تا صدق آنان از دورغ دروغگو شناخته شود.». (3)
حال، با توجّه به این که جمیع مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا عقیده دارند ـ چنان که تفتازانى مى گوید: «جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیاى خدا معتقد هستند[۴]» ـ پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوى امامان معصوم(ع) ـ و از جمله امام زمان (عج) ـ که حجت هاى خداوند بر روى زمین و وارثان زمین هستند، امر عجیبى نیست. با مراجعه به کتاب هاى تاریخى و روایى و ورق زدن صفحات آن، مشاهده مى کنیم که معجزات و کرامات فراوانى از سوى آنان به وقوع پیوسته است.
هنگامى که امام مهدى (عج) از مادر تولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکرى(ع) دادند. آن حضرت، وى را در آغوش گرفت و فرمود: «قران بخوان.». امام مهدى (عج) شروع به قرآن خواندن کرد
بعد از این مقدمه باید گفت، معجزات آن حضرت، دو دسته است:
الف) معجزاتى که آن حضرت در دوران تولّد و کودکى و غیبت، انجام داده اند.
1.تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل
از امام حسن عسکرى(ع) نقل شده که به حکیمه (دختر امام جواد(ع) فرمود: «امشب، به خانه ى ما بیا زیرا، امر مهمّى رخ خواهد داد.». حکیمه پرسید: «چه اتفاقى؟». امام(ع) فرمود: «قائم آل محمد امشب به دنیا خواهد آمد.». حکیمه پرسید: «از چه کسى؟». امام(ع) فرمود: «از نرجس.».
حکیمه مى گوید: «به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگوارى را بشارت دادم، در حالى که هیچ اثر حملى در او مشاهده نکردم.».(5)
چنین معجزه اى، در مورد حضرت موسى(ع) هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملى ظاهر نبود.(6)
و تا روزى که موسى(ع) به دنیا آمد، کسى نفهمید که او حامله است.
2.قرآن خواندن در بدو تولّد
هنگامى که امام مهدى (عج) از مادر تولّد شد، ایشان را به امام حسن عسکرى(ع) دادند. آن حضرت، وى را در آغوش گرفت و فرمود: «قران بخوان.». امام مهدى (عج) شروع به قرآن خواندن کرد.(7)
3.شفاى مریض لاعلاج
محمّد بن یوسف نقل مى کند، به مرضى دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند. نامه اى به حضرت امام مهدى (عج) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: «ألبسک الله العافیه خداوند، بر تو لباس عافیّت بپوشاند.». مدّتى نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتى پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: «این شفا و عافیت، به یقین، از جانب خداوند بوده است.».(8)
4.طلا شدن سنگریزه
یکى از اهالى مدائن مى گوید: به همراه رفیقم، به حج مى رفتیم. در نزدیکى موقف، فقیرى به سوى ما آمد. ما به او جواب ردّ دادیم. سپس به سوى جوانى خوش سیما که ردایى پوشیده بود رفت. او، سنگى از روى زمین برداشت و به فقیر داد. شخص فقیر، مدّت زیادى در حق او دعا مى کرد. در این هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: «واى بر تو! آیا براى گرفتن یک سنگ، این قدر دعا مى کنى؟» که ناگهان در دست او سنگى از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال مى شد. وقتى در مورد آن جوان از اهل مکّه و مدینه سوال کردیم، گفتند: «چنین شخصى از علویان است و هر سال با پاى پیاده به حج مى آید.».(9)
5.خبر دادن از غیب
از پسر مهزیار نقل شده که در سفرى با کشتى همراه پدرم بودم و مال زیادى به همراه او بود. پدرم، دچار بیمارى سختى شد و گفت: « من، در حال مردن هستم.». و در مورد آن اموال، وصیت کرد که آن ها را به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بدهم. از این وصیّت تعجّب کردم، ولى مطمئن بودم که پدرم بیهوده سخن نمى گوید. با خود گفتم: «اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسکرى(علیه السلام) به وصیّت عمل مى کنم و الّا آن را صدقه مى دهم.».
مدّتى در عراق بودم تا این که فرستاده اى از جانب امام زمان (عج) آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفى کردن آن را گفت و حتّى بعضى از مشخّصاتى را که خودم هم نمى دانستم، بیان کرد و من هم مال را به او دادم.(10)
ب) معجزاتى که امام مهدى (عج) به هنگام ظهور انجام خواهد داد.
امام صادق(ع) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عج) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.».(11)
بنابراین، معجزات آن حضرت به دوره ى قبل از غیبت و غیبت، ختم نمى شود و به هنگام ظهور نیز آن حضرت براى معرّفى حقانیّت خویش و اتمام حجّت بر دشمنان و منکران، معجزاتى را انجام خواهند داد.
[۱]. آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، ص ۳، (به نقل از: إیضاح المراد فى شرح کشف المراد، ص ۳۴۵، ربانّى گلپایگانى).
[۲]. الحدید: ۲۵.
[۳]. بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۷۱.
[۴]. الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق على ربانى گلپایگانى، ص ۱۳۲.
[۵]. مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانى، ج ۸، ص ۱۰ و ۲۶، مؤسسه ى معارف
اسلامى، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ هـق.
[۶]. قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، هاشم رسولى محلاتى، ج ۲، ص ۴۶، انتشارات
علمیه ى اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۴۰۷ هـق.
[۷]. تبصرة الولى، سیدهاشم بحرانى، ج ۱۸.
[۸]. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۹۷; اصول کافى، ج ۱، ص ۵۱۹.
[۹]. اصول کافى، ج ۱، ص ۳۳۲; مدینة المعاجز، ج ۸، ص ۷۱.
[۱۰]. الغیبة، شیخ طوسى، ص ۲۸۲، مؤسسه ى معارف اسلامى، قم، چاپ اوّل، ۱۴۱۱
[۱۱]. منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص ۳۱۲، مکتبة الصدر، چاپ سوم