عقیق: آیت
الله کوهستانی در سال 1308 ﻫ.ق (1267ش) در روستای کوهستان، واقع در شش کیلومتری
بهشهرِ مازندران و در خانواده ای پرهیزکار، چشم به جهان گشود. او پس از طی دوران جوانی
و فراگیری مقدمات و سطوح حوزه علمیه در مازندران، به مشهد آمد و چند سالی در آنجا
به کسب علم پرداخت و پس از آن در حدود سال 1340 ﻫ.ق عازم نجف اشرف گردید و پس از
دست یابی به درجه ی اجتهاد، در سال 1348 ﻫ.ق به وطن مراجعت نمود و علی رغم درخواست
مردم بهشهر، ساری، گرگان، در روستای کوهستان، اقامت گزید، اما در زندگی ایشان،
کرامات فراوانی در مواقع گوناگون از این عالم وارسته ذکر شده است، چنانچه آمده است
روزی مردی نفس زنان خدمت آیت الله کوهستانی می رسد و عرض می کند: آقاجان بدبخت
شدم، به زمین های زراعی ملخ ها حمله کردند و در حال نابود کردن مزارع می باشند و
به زودی به مزرعه ارباب من می رسند و تمام محصول را از بین می برند و چیزی نیز
نصیب من نمی گردد.
آیت
الله کوهستانی سرِ خود را پایین انداخته و مشغول ذکر شدند و سپس فرمودند: بروید!
به زمین شما لطمه ای وارد نمی شود.
فردای
آن روز مرد با چهره ای شاد وارد شد و دست آقا را بوسید و تشکر کرد و گفت: تمام
زمین های اطراف را ملخ ها نابود کردند و فقط زراعت من به دعای شما سالم ماند. چرا
که هنگامی که ملخ ها حمله کردند، دسته ای از گنجشک ها، اِنگار که ماموریت داشته
باشند، هر یک ملخی را گرفته و صید نموده و پرواز کردند و در نتیجه به زراعت من
آسیبی نرسید.
پی نوشت ها:
1- کوهستانی. بر قله ی پارسایی: 247.
2- احمدی جلفایی. چهل قطب عرفانی: 167.
3- م. کدخدازاده، ر.عباسی. کرامات شگفت عارفان: 174.
4- صداقت. یکصد موضوع؛ پانصد داستان: 70.
منبع:قدس