امام جواد(ع) فرمود: سوگند به جانم ، سزاوار است كه تو خوشحال باشی ، اگر عمل نیك خود را حبط و پوچ نساخته باشی و یا بعدا حبط و پوچ نكنی . او عرض كرد: با اینكه من از شیعیان خالص شما هستم ، چگونه عمل نیكم را حبط و پوچ می كنم ؟ امام جواد (ع) فرمود: همین سخنی كه گفتی ، كارهای نیك و انفاقهای خود را حبط و پوچ نمودی (یعنی ادعای شیعه خالص بودن، كار ساده ای نیست) .او عرض كرد: چگونه ؟ توضیح بدهید. امام جواد(ع) فرمود: این آیه را بخوان :
یا
ایهاالذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتكم بالمن والاذی : ای كسانی كه ایمان آورده اید،
بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید.
)همین ادعای بزرگ ، ما را آزار داد). سپس فرمود: وای بر تو! آیا می دانی شیعه خالص ما كیست ؟ شیعه خالص ما حزبیل ! مؤمن آل فرعون ، و (حبیب نجار) صاحب یس و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار(ره) هستند، تو خود را در صف این افراد برجسته قرار دادی و با این ادعا فرشتگان و ما را آزردی . آن مرد به گناه و تقصیر خود اعتراف كرد و استغفار و توبه نمود و عرض كرد: اگر نگویم شیعه خالص شما هستم پس چه بگویم ؟ امام جواد(ع) فرمود: بگو من از دوستان شما هستم ، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن دارم. او چنین گفت، واز گفته قبل، استغفار كرد، امام جواد(ع) فرمود: اكنون پاداش بخششهای تو به تو بازگشت نمود و حبط و بطان آنها برطرف گردید.
پی نوشت:
داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي
منبع:جام