عقیق: هر
روز يكى از فرزندان انصار كارهاى پيغمبر را انجام مى داد. روزى نوبت انس بن مالك
بود. ام ايمن، مرغ بريانى را در محضر پيغمبر آورد و گفت: يا رسول اللّه! اين مرغ
را خود گرفته ام و به خاطر شما پخته ام .
حضرت
دست به دعا برداشت و عرض كرد: خدايا محبوبترين بندگانت را برسان كه با من در خوردن
اين مرغ شركت كند.
در
هماه هنگام در كوبيده شد، پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: انس! در را باز كن، انس گفت: خدا كند مردى از انصار باشد.
اما
از پشت در على(ع) را مشاهده كرد، پس گفت: پيغمبر مشغول كارى است و برگشت سرجايش
ايستاد.
بار
ديگر در كوبيده شد، باز پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: در را باز كن.
باز
انس دعا كرد مردى از انصار باشد، در را باز كرد ديد باز هم على (ع (است، انس گفت: پيغمبر مشغول كارى است و برگشت سر جايش ايستاد.
باز
در كوبيده شد، پيغمبر فرمود: انس ! برو در را باز كن و او را به خانه بياور، تو
اوّل كسى نيستى كه قومت را دوست دارى او از انصار نيست.
من
رفتم و على را به خانه آوردم و با پيغمبر مرغ بريان را خوردند.
آرى
على محبوبترين افراد در پيشگاه خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بود و قهرا در
نزد شيعيانش بهترين محبوبهاست.
پی نوشت:
جاذبه و دافعه على (ع )، ص 97 و 98 .
منبع:جام