»عقیق: سفر
به قبله» گزارش سفر نويسنده و چند تن از دوستانش به مكه مكرمه و مدينه منوره در
سال ۱۳۷۰ است كه با زباني شيوا بيان شده است.
نويسنده
در اين كتاب دو نوع نگاه سياسي و معنوي به مراسم حج دارد. نگاه سياسي اشاره به
برخورد سعوديها با ايرانيها دارد. اما نگاه مذهبي به توصيف لحظههاي ناب عرفاني،
رنگ باختن تعلقات دنيوي و برابري انسانها اعم از فقير و غني و رئيس و مرئوس و زن
و مرد، وعدهها و شروط با خدا، توصيف جز به جز لحظات احرام، برائت از شيطان و
وسوسه هايش ميپردازد كه انسان را مشتاق سفر به آن ديار ميكند.
رهبر
انقلاب در دستنوشتهاي از شور خود براي خواندن اين كتاب نوشتهاند:
»اين كتاب مرا باز در شور و حال حسرتآلود زيارت خانه خدا و
حرم رسولالله (ص)
فرو
برد. شور و حال و اشتياقي كه ديگر اميدي هم به آن نيست. تا به ياد دارم -از
سالهاي دور جواني- هرگز دل خود را از آتش اين اشتياق، رها نيافتهام. اما
حتي در دوران سياه اختناق كه هر روحاني بامعرفت و بيمعرفتي، با رغبت و يا حتي از
سر سيري، آسان ميتوانست در خط حج قرار بگيرد… و من نميتوانستم! يا بهتر بگويم:
هيچ حملهدار و رئيس كارواني از ترس ساواك شاه، نميتوانست و جرأت نميكرد نام مرا
در فهرست حاجيهاي خود -چه رسد به عنوان روحاني كاروان- بگذارد. بله، حتي در آن
دوران سخت هم دلم از اميد زيارت كعبه و بوسه زدن بر جاي پاي پيامبر (ص) در مكه و
مدينه، خالي نمانده بود و اين اميد، اگرچه با حج ده روزه سال ۵۸ كه به فضل شهيد
محلاتي قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزندهتر و مشتعلتر شد. در سالهاي
رياست جمهوري چشم اميد به پس از آن دوران دوخته بودم اما امروز. . ؟ شور و اشتياقي
بيسكون و اميدي تقريبا فرو مرده. . تنها تسلا به خواندن اينگونه سفرنامهها يا
شنيدن آنها است كه خود بازافزاينده شوق نيز هست. اين كتاب، شيرين، موجز، با روح و
هوشمندانه نوشته شده است. زيارت قبول؛ عزيز نويسنده! زيارت قبول.«
اين
اثر توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.