هر
كه در سفر آية الكرسى را در هر شب بخواند خود و همراهانش سالم بمانند، و بگويد: خداوندا
سير مرا وسيله عبرت و سكوتم را وسيله تفكر و سخنم را ذكر قرار ده.
از
محمد بن عيسى از مردى: حضرت رضا(ع) از خراسان برايم جامه اى فرستاد، كه در آن
جامه قدرى خاك نهاده شده بود، از آوردنده جامه پرسيدم: اين خاك چيست؟
گفت
خاك و تربت قبر حسين(ع) است و حضرت هيچ چيز از لباس و ديگر اشياء به جايى نمي
فرستد مگر آنكه از اين تربت در آن مى گذارد، و مي فرمايد: اين موجب امان است (با
اجازه الهى(.
از
آن حضرت(ع) است که می فرمایند: برادرانى محضر نبى اكرم(ص) آمدند و گفتند ما به
قصد تجارت بسوى شام ميرويم به ما چيزى بياموز كه بخوانيم، حضرت فرمود: پس از آنكه
در منزلى جا گرفتيد و نماز عشاء را خوانديد، و به بستر استراحت رفتيد، تسبيح حضرت
فاطمه و بعد از آن آية الكرسى را بخوانيد كه از هر چيز در امان خواهيد بود.
در
سفر دزدانى آنها را تعقيب كردند تا جايى منزل گرفتند، دزدان جاسوسى فرستادند كه
ببيند اينها خوابند يا بيدار، غلام وقتى به آنها رسيد يكى از ايشان در بستر مشغول
خواندن تسبيح حضرت زهرا(ع) و آية الكرسى بود. جاسوس دزدان چون پيش آمد جز ديوارى بلند نديد،
دور زد، همه جا جلوى خود ديوارى مشاهده كرد، و خبر مشاهدات خود را براى دزدان برد،
دزدها او را تخطئه كردند، و گفتند: خوار شوى كه دروغ مى گويى و اين خيالاتى است
كه از ترسويى و كم دلى بتو دست داده، و خود بسوى جوانان آمدند، ولى جز ديوارى مشاهده
نكردند (كه بر گرد جوانان كشيده شده بود) ناچار نااميد بازگشتند، فردا به نزديك
آنها آمدند و پرسيدند ديشب كجا بوديد؟
گفتند:
همين جا، دزدان گفتند ولى ما آمديم جز دو ديوار بلند چيزى مشاهده نكرديم، قضيه شما
چيست؟
گفتند :پيغمبر به ما تعليم داد كه تسبيح فاطمه(ع) و
آية الكرسى بخوانيم، و خوانديم، دزدان رفتند و قسم خوردند كه ديگر آنها را تعقيب
نكنند.