*خداوند فرمود: من عزت را در تواضع قرار دادم ولی مردم در تکبر به دنبال آن میگردند، و به آن نخواهند رسید، من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ولی مردم در قیل و قال دنبال آن می گردند و به آن نخواهند رسید، من راحتی را در بهشت قرار دادم، مردم در دنیا آن را می جویند و به آن نخواهند رسید.
*شما پیدا نمی کنید کسی را در این دنیا که بگوید من هیچ مشکی ندارم، اگر خودش هم مشکل نداشته باشد نزدیکانش دارند.
*باید با رگ و خون واستخوان مان درک کنیم که خدا راحتی را در این دنیا قرار نداده است، و چیزی را هم که خدا قرار نداده باشد بنده خدا به آن نمیتواند برسد.
*بعضی از مردم از اول صبح تا آخر شب می دوند و کار می کنند، دوازده شب به بعد بدن توان ندارد وگرنه بیشتر کار می کردند، می دوند برای آنکه به راحتی نسبی دست پیدا کنند، شخصی بود با مال و اموال زیادی که داشت از هفت صبح تا یازده شب کار میکرد به او گفتم با این همه مال و اموال چه می کنی؟ گفت خدا می داند با این همه مال و اموال راحت نیستم.
*اتفاقا کسی را هم می شناسم که گچ فروش است. هشت صبح می آید در دکان گچ فروشی ساعت پنج غروب هم می رود سرخانه و زندگی اش. این از آن کسی که آن همه اموال داشت خیلی راحت تر است.
*در روایات آمده است دنیا زندان مومن است، کدام زندانی را دیده ای که در آن احساس راحتی کنند؟ کسی که در دنیا زنجیرش کرده اند و با اعمال شاقه او را اذیت می کنند می تواند بگوید من راحت هستم؟ و در ادامه می فرماید: و دنیا را برای کافران بهشت قرار دادیم!
*تمام جنایت های دنیا را انجام میدهند تا دنیا را برای خودشان به بهشت تبدیل کنند، اهل دنیا برای اینکه به خوشی که خودشان تعریف کرده اند دست یابند، باید تمام جنایات را مرتکب بشوند تا به آن برسند، برای خوشی اهل دنیا روزی چند هزار نفس به خاک می افتد، همان ها هم آخر می گویند خوشی پیدا نشد و راحتی به دست نیامد.
*مردم باید یقین پیدا کنند که ولو در دنیا به راحتی نسبی رسیدند این، آن راحتی نیست که در بهشت هست، ملائکه ای در این دنیا مامور هستند تا حرف های خدا را به کرسی بنشانند.