27 خرداد 1401 18 ذی القعده 1443 - 28 : 03
کد خبر : ۲۸۳۴۱
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۲
امروز پانزدهم رجب المرجب مصادف با وقايع و مناسبت‌هاي مختلفي است كه به طور اجمال بيان مي‌شود:

عقیق:

1. ازدواج حضرت علي (ع) با فاطمه زهرا (س)

درباره تاريخ ازدواج حضرت علي (ع) با فاطمه زهرا (س)، اتفاق نظري ميان مورخان و سيره نگاران نيست. برخي آن را در شب
۲۱ ماه محرم، برخي در نيمه رجب و برخي ديگر در ماه ذي الحجه بيان كرده‌اند.

۲. تغيير قبله مسلمانان. در سال دوم هجري قمري

پيامبر اكرم (ص) پيش از هجرت، ايامي كه در مكه معظمه حضور داشتند، نمازهاي خويش را به سمت بيت المقدس، واقع در فلسطين به جاي مي‌آوردند، وليكن طوري مي‌ايستاد كه كعبه معظمه، ميان وي و بيت المقدس قرار مي‌گرفت و در واقع، به صورتي نماز مي‌خواند كه كعبه و بيت المقدس، هر دو، قبله وي قرار مي‌گرفتند.

پس از هجرت به مدينه منوره، از ربيع الاول سال اول تا نيمه رجب سال دوم هجري، به مدت هفده ماه، به سوي بيت المقدس نماز مي‌گذارد و ساير مسلمانان نيز به پيروي از آن حضرت، به آن سمت عبادت مي‌كردند.

در مدينه، يهوديان فراواني زندگي مي‌كردند و برخي از آنان، مسلمانان و به ويژه حضرت محمد (ص) را سرزنش كرده و مي‌گفتند: شما تابع قبله نمائيد.

پيامبر (ص)، از اين جهت اندوهناك بود و به آفاق آسمان‌ها نظر مي‌كرد و منتظر امر پروردگار منان بود.

سرانجام در نيمه رجب سال دوم و بنابر نقلي ديگر در نيمه شعبان، هنگامي كه آن حضرت در مسجد «بني سالم» مشغول نماز ظهر بود و دو ركعت آن را به سمت بيت المقدس به جاي آورده بود، جبرئيل امين فرود آمد و بازوي مباركش را گرفت و او را به جانب كعبه برگردانيد.

مسلمانان كه شاهد گردش پيامبر (ص) به سمت كعبه بودند، برخي تبعيت كرده و به سوي كعبه برگشتند و برخي ديگر، متوجه قضايا نشده و هم چنان به سوي بيت المقدس نماز گزاردند، تا اينكه نماز تمام شد و پيامبر (ص) خبر نويدبخش تغيير قبله را به آگاهي همگان رسانيد.

چون نماز پيامبر (ص) و برخي از مسلمانان، در يك وقت به دو قبله خوانده شد، مسجد بني سالم، به مسجد «ذي القبلتين» شهرت يافت.

در آن هنگام اين آيه شريفه بر رسول خدا (ص) نازل شد: قد نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلّيَنَّكَ قِبْلَهً تَرْضي‌ها، فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلّوُا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ … (سوره بقره، آيه
۱۴۴)

يعني: نگاه‌هاي انتظار آميز تو را به سوي آسمان] براي تعيين قبله [مي‌بينيم. اكنون تو را به سوي قبله‌اي كه از آن خشنود باشي، باز مي‌گردانيم. پس روي خود را به سوي مسجد الحرام كن و هر جا باشيد، روي خود را به سوي آن بگردانيد

از آن پس، كعبه و مسجدالحرام، قبله‌گاه مسلمانان شد و از هر كجا عالم به سوي آن عبادت مي‌كنند.

شيخ مفيد، تغيير قبله را از نماز عصر ذكر كرد.

۳. هلاكت معاويه بن ابي سفيان

معاويه بن ابي سفيان (صخر) بن حرب بن اميه، بيست و شش و يا بيست و دو سال پيش از هجرت نبوي، در مكه معظمه و در خانه پدرش ابوسفيان و يا خانه عتبه بن ربيعه، از زني انتقام جو و عقده گشا به نام «هند بنت عتبه»، معروف به هند جگرخوار زاييده شد.

خانواده ابوسفيان، در دشمني با پيامبر (ص) و انكار دين مبين اسلام و راه اندازي جنگ‌هاي گوناگون بر ضد مسلمانان و ايجاد فتنه و فساد و كشتار، معروف مي‌باشند. به ويژه كردار زشت هند، مادر معاويه در مثله كردن بدن غرقه به خون حضرت حمزه سيدالشهدا (ع) و بيرون آوردن جگر وي و خوردن آن، بيش از همه، آنان را رسوا و در نزد همگان بي‌مقدار نمود.

به هر روي، معاويه در زمان عمر بن خطاب به حكومت شام دست يافت و در عصر عثمان بن عفان بر اقتدار خويش افزود و پس از كشته شدن عثمان و انتخاب حضرت علي (ع) به خلافت اسلامي، از پيروي خليفه منتخب مسلمانان سرباز زد و پرچم مخالفت برگرفت و با تمام توان خويش، به مبارزه برخاست و جنگ بزرگ صفين را پي ريزي كرد و پس از شهادت حضرت علي (ع)، با خلافت مقبول امام حسن (ع) نيز به مبارزه همه جانبه پرداخت و سرانجام آن حضرت را با صلح تحميلي از قدرت كنار زد و يكه تاز ميدان شد و از آن زمان، به مدت بيست سال، خلافت مسلمانان را بر عهده داشت.
در اين مدت، جنايات فراواني مرتكب گرديد و قتل و كشتار زيادي به عمل آورد. سرانجام در
۸۶ و يا ۸۲ سالگي در دمشق وفات يافت و در همين شهر، دفن گرديد.


۴. وفات حضرت زينب كبري (س)

حضرت زينب (س) در سال ششم و به روايتي در سال پنجم قمري، دو سال پس از تولد امام حسين (ع)، در حيات جدش حضرت محمد (ص)، در مدينه منوره ديده به جهان گشود.

وي در سنين جواني از ميان خواستگاران متعدد، با اذن و اجازه پدر ارجمندش حضرت علي (ع)، پسر عمويش عبدالله بن جعفر را كه جواني اصيل، شرافتمند، دلير، متعهد و سخاوتمند بود، پذيرفت و به عقد و نكاح وي درآمد و در خانه وي داراي فرزنداني چند شد، كه وجود دو تن از آن‌ها، قطعي و مورد اتفاق است و آن دو عبارتند از عون اكبر، كه در كربلا شهيد شد و امّ كلثوم كه به ازدواج پسرعمويش درآمد. غير از آن دو، نام فرزندان ديگري چون علي، عبدالله، عباس، جعفر و محمد نيز گفته شده است، كه مورد اتفاق جمعي نيست.

اوج ايثارگري، فداكاري و كمالات روحي وي در واقعه كربلا به منصه ظهور رسيد. حضرت زينب (س) تا هنگامي كه برادرش امام حسين (ع) زنده بود، مشاور و مايه دلگرمي آن حضرت بود و با اينكه فرزندي از وي به نام عون بن عبدالله در صحنه كربلا به شهادت رسيده بود، در عين حال تلاش فراواني به عمل آورده كه روحيه رزمي اباعبدالله الحسين (ع) را با رفتار و گفتار خويش تقويت كرده و خاطر آن جناب را از بازماندگان، آسوده نمايد. پس از شهادت امام حسين (ع) فصل نويني در حيات سياسي و اجتماعي حضرت زينب (س) آغاز گرديد و وي با سرپرستي اسيران و بازماندگان شهيدان كربلا و تحمل اسارت كوفه و شام و خواندن خطبه‌هاي غرّا در مجلس عبيدالله بن زياد در كوفه و در مجلس يزيد بن معاويه در شام، قيام برادرش امام حسين (ع) را به كمال رسانيد و به افشاگري حكومت جائرانه يزيد پرداخت و چنان صحنه را بر وي تنگ كرد كه كه يزيد با تمام تكبر‌ها و غرورهاي شيطانيش، سر تسليم فرود آورد و از كشتن امام حسين (ع) و يارانش اظهار ندامت كرد و آن را به گردن عبيدالله بن زياد انداخت و بدين لحاظ در صدد دلجويي از اسيران و بازماندگان واقعه كربلا برآمد و آنان را محترمانه به مدينه منوره برگردانيد.

حضرت زينب (س) پس از بازگشت به مدينه، بر اثر داغ از دست دادن عزيزان و اندوه بي‌پايان واقعه كربلا، از نظر جسمي روز به روز ضعيف‌تر مي‌شد و توان خويش را از دست مي‌داد و سرانجام پس از هيجده ماه و پنج روز از واقعه كربلا و در
۵۶ سالگي، در ۱۵ رجب سال ۶۲ قمري وفات يافت.

محل وفات اندوهبار و به تبع آن، محل دفن بدن مطهرش، چندان مورد اتفاق مورخان و سيره نگاران نيست. برخي آن را در مدينه، برخي در شام و برخي در مصر مي‌دانند.

هم اكنون، غير از قاهره مصر كه بارگاه مجللي به نام وي وجود دارد و مزار دوستداران اهل بيت (ع) در شمال افريقا است، در حاشيه جنوبي شهر دمشق] پايتخت سوريه [و در شهرك زينبيه نيز زيارتگاه باشكوهي وجود دارد كه شيعيان و دوستداران اهل بيت (ع) از سراسر دنيا براي زيارت قبر مطهر آن بانوي بزرگ علوي و فاطمي، بدانجا مي‌روند و با خواندن فاتحه و قرائت قرآن، بر روح بلند دختر اميرمؤمنان (ع)، يعني حضرت زينب كبري (س) درود و سلام مي‌فرستند.

۵. شهادت امام جعفر صادق (ع)

درباره شهادت حضرت أبي عبدالله امام جعفر صادق (ع)، دو روايت ذكر شده است. روايت نخست، كه ديدگاه مشهور و معروف علماي شيعه است دلالت دارد كه آن حضرت در
۲۵ شوال، به شهادت رسيد (تاج المواليد (علامه طبرسي)، ص ۴۴؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص ۳۱۰) و روايت دوم مي‌گويد كه در نيمه رجب سال ۱۴۸ قمري (الارشاد (شيخ مفيد)، ص ۵۲۵؛ منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج۲، ص ۱۵۵)، به واسطه زهري كه از سوي منصور دوانقي (دومين خليفه عباسي) به وي خورانيده شد، مسموم و پس از چند روز بيماري به شهادت رسيد.

۶. آغاز نخستين هجرت مسلمانان به حبشه (۵ بعثت)

در پي فشار طاقت فرساي مشركان قريش بر مسلمانان، پيامبر اكرم (ص) به تعدادي از پيروانِ خود دستور دادند به سرزمين حبشه مهاجرت كنند. جمعي از مسلمانان كه
۱۱ مرد و ۴ زن بودند به سرپرستي «عُثمان بن مظعون» به حبشه هجرت كردند و زمينه‏ساز مهاجرت بعدي مسلمانان به سرپرستي «جعفر بن ابيطالب (ع)» شدند. اين هجرت سرآغاز نفوذ و گسترش دين اسلام در بيرون از شبه جزيره عربستان و قاره آفريقا بود.


۷. رسول الله (ص) از شعب ابوطالب خارج شد

مشركين وقتى ديدند مسلمانان براى خود پناهگاهى مانند حبشه دارند و هر كس به آنجا مى رود آسوده خاطر مى شود و نيز كسانى كه در مكه مى مانند در پناه ابوطلب هستند. و از طرفى مسلمان شدن حمزه تقويتى براى مسلمانان شده بود. به ناچار اجتماع كرده و تمامى قريش را براى قتل پيغمبر (صلى الله عليه وآله) همدست ساختند، وقتى ابوطالب از اين انديشه مطلع شد آل هاشم و عبدالمطلب را با زنان و فرزندان جمع نمود و به درّه شِعبِ ابوطالب روانه ساخت.

ابوطالب با خويشاوندان خود به حفظ و حراست رسول خدا (صلى الله عليه وآله) پرداخت و در دو طرف دره ديده بانهايي نهاد. قريش وقتى كار را اين گونه ديدند، اجتماع كرده و پيمان بستند كه با فرزندان عبدالمطلب و اولاد هاشم مدارا نكنند، مگر اينكه آن‌ها پيغمبر را تحويل دهند. نامه اى نوشتند و مهر زدند و به امّ الجلاس خاله ابوجهل دادند تا آن را نگهدارد. بعد از اين پيمان، قريش، بنى هاشم را در محاصره اقتصادى قرار دادند، طوريكه فرياد اطفال عبدالمطلب از گرسنگى بلند شد.

پنج نفر از مشركين پشيمان شدند و در زمانى كه قريشيان در مسجدالحرام نشسته بودند، آن پنج نفر نيز آمدند و در اين باره سخن مى گفتند. ناگهان ابوطالب پيش آن‌ها آمد و در ميان آنان نشست.

ابوجهل گمان كرد كه ابوطالب از زحمت رنج شِعب به تنگ آمده و مى خواهد محمد (صلى الله عليه وآله) را تسليم كند. ولى ابوطالب سخن آغاز كرد و فرمود: اى مردمان، محمد (صلى الله عليه وآله) خبر داده كه به جز نام خدا در صحيفه، مابقى را موريانه خورده است، اكنون نگاه كنيد، كه اگر محمد (صلى الله عليه وآله) راست گفته، دست از كينه و دشمنى برداريد و اگر دروغ گفته من او را تسليم شما مى كنم.

نامه را از امّ الجلاس گرفتند و ديدند كه همانگونه است كه پيغمبر (صلى الله عليه وآله) خبر داده. مردم از اين واقعه شرمسار شدند، مطعم بن عدى گفت ما از اين نامه بى زاريم سپس آنرا پاره كردند. ابوطالب به شِعب مراجعت نمود و در روز ديگر آن پنج نفر با جمعى از قريش به شِعب رفته و فرزندان عبدالمطلب را به مكه آورده و در خانه خود جاى دادند. بدين گونه رسول خدا (ص) از شِعب خارج شدند، در حالى كه مدت سه سال در آن، جاى داشتند.


منبع:حج

211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: