عقیق:گم
شدن شتر پيامبر (ص) در مسير سپاه اسلام به سوي غزوه تبوك، بهانهاي ديگر به دست
منافقان داد. زيد بن لُصَيت، از يهوديان بنيقينقاع كه به نفاق اظهار اسلام ميكرد،
آن گاه كه از گم شدن شتر پيامبر (ص) آگاه شد، با اين سخن كه پيامبري كه از آسمانها
گزارش ميدهد، از شتر خود آگاهي ندارد، به تمسخر پيامبر پرداخت. رسول خدا كه با
الهام خداوند از گفتار توهينآميز زيد آگاه شد، بدون نام بردن از وي، سخنانش را
نزد اصحاب خود كه عمارة بن حزم نيز در ميان آنان بود، بازگفت. سپس از مكاني كه شتر
در آن جا مهار شده بود، خبر داد. آن گاه اصحاب توانستند شتر پيامبر (ص) را بيابند
و نزد ايشان بياورند. عماره آن گاه كه نزد اطرافيان خود بازگشت، سخنان پيامبر (ص)
و ماجراي پس از آن را گزارش داد و چون از آنان شنيد كه همه اين گفتههاي توهينآميز
را زيد بر زبان رانده، او را از اقامتگاه خود دور ساخت.
يكي از ديگر از اقدامات منافقان كه بيش از همه توجه
تاريخنگاران و سيرهنويسان را جلب كرده، توطئه ترور پيامبر (ص) در گردنه كوهي است
كه مكان آن مشخص نيست. در اين توطئه ۱۲ تا ۱۵ تن از منافقان حاضر در سپاه
مصمم شدند كه شتر ايشان را در گردنه كوهي رم دهند، بدان اميد كه پيامبر از كوه به
درّه پرتاب و كشته شود. اما در حالي كه خود را به شتر پيامبر نزديك كرده بودند،
ايشان از نقشه آنان آگاه شد و حذيفه را مأمور دور ساختن آنها كرد و با تهديد
افشاي نام خود و پدران و قبايلشان، نقشه آنان را ناكام نهاد.
در تعيين ماهيت اين افراد اختلاف فراوان به چشم ميخورد.
ابن قتيبه از افرادي چون عبدالله بن ابيّ كه در تبوك حضور نداشت و نيز از مُليح
تيمي كه هيچ اطلاعي از او در منابع تاريخي و نسبشناسي به چشم نميخورد، نام برده
است. برخي
همه يا شماري از اين منافقان را از قريش و بنياميه ميدانند. بعضي آنان را از
انصار ميشمرند. اين اختلاف را ميتوان برآمده از رخدادهاي سياسي پس از پيامبر (ص)
دانست كه سبب شد نام برخي افراد از زمره منافقان عقبه حذف گردد و افرادي ديگر
جايگزين آنان شوند. برخي بر آنند كه جز پيامبر (ص) حذيفه و عمار نيز از نامهاي اين
منافقان آگاه بودهاند؛ بدين سان كه پيامبر آن دو را از نام آنها آگاه كرد و يا
خود آن دو با منافقان روبهرو شده بودند. برخي اين توطئه را در عقبه به سال دهم ق.
و در حجة الوداع دانستهاند.
پيامبر در توقفگاه «ذي اوان» در نزديكي مدينه، از توطئه
ديگر منافقان آگاهي يافت. اين دسته از منافقان كه پيش از حركت پيامبر (ص) به سوي تبوك،
مسجدي نزديك مسجد قبا در جنوب مدينه بنا نهاده بودند، اميد داشتند تا از آن براي
دستيابي به اهداف خصمانه خود بهره گيرند. از اين رو، از رسول خدا خواستند كه پيش
از خروج از مدينه، نخستين بار در آن نماز بگزارد. پيامبر (ص) اين كار را به بازگشت
از تبوك موكول كرد؛ ولي در بازگشت با وحي خداوند از هدف بانيان مسجد آگاه شد و
مالك بن دُخشم از بنيسالم بن عوف و نيز مُعن بن عدي و برادرش عاصم از بنيعجلان
را فرمان داد كه از سپاه جدا شوند و خود را به آن مسجد رسانند و آن را ويران كنند
و در آتش بسوزانند. خداوند در آيات ۱۰۷-۱۱۰ توبه/۹ از اين مسجد با نام مسجد
ضرار ياد كرده و به اهداف بانيان آن اشاره نموده است.
منبع:حج
211008