وی ادامه داد: من می دانم که در حال حاضر نبود جسمی
ایشان چندان تفاوتی ندارد زیرا به طور قطع اشراف ایشان نه تنها کمتر از بودنشان
نیست که حتما بیشتر هم میباشد. بنابراین آنچه که مهم است دلتنگی برای آقای بهجت
نیست بلکه رضایت ایشان اهمیت دارد.
ندیم آیت الله بهجت بیان داشت: آیت الله بهجت مانند سادهترین مردم زندگی میکرد و رابطهاش با مردم بسیار خوب و با تواضع بود ایشان در حقیقت نمونه بارز افلاکیان خاکی بودند.
وی گفت: یک روز وقتی ایشان میخواستند به نماز بروند در صفی که مردم میایستادند تا به ایشان سلام بکنند مردی که فرزندش مریض بود و البته مریضی ناعلاجی هم نداشت به آقای بهجت گفت که آقا اگر میشود برای فرزند من دعا کنید آقا بعد از آن تا چند روز از آن مرد احوال فرزندش را میپرسید طوری که یکبار آن مرد در بیرون مسجد به من گفت من از آقا خجالت میکشم که فکر ایشان را با این همه دغدغه مشغول کردهام.
وی تصریح کرد: آقای بهجت با مردم بسیار مدارا میکرد امر به معروف این انسان بزرگوار نیز تنها عملی بود و هرگز لسانی به کسی تذکر نمی داد البته ما اگر اشتباهی میکردیم بدون اینکه بگویند متوجه می شدیم که ایشان مکدر شده است.
کمال نو در ادامه اظهار داشت: آقای بهجت عادت داشتند که بعد از نماز در کنار محراب می ایستادند و در حالی که به عصا تکیه میدادند برای مردم دعا میکردند اما در اواخر عمرشان دستشان را از زیر عبا بیرون میآوردند و به مردم دست تکان میدادند من به دوستان میگفتم به نظر میآید که حال آقا مساعد است.
وی تصریح کرد: پولهایی هم که اواخر برای افراد میفرستادند مثل گذشته نبود من فکر میکردم اشتباه می کنند اما وقتی به ایشان بیان می کردم می گفتند نه درست است در حقیقت اینها نشانههایی بود که ما پس از مرگ ایشان متوجه شدیم که به دلیل نزدیکی به عروجشان بوده است.
ابوالقاسم عربی راننده آقای بهجت نیز در ادامه برنامه بیان داشت: من هنوز هم خواب ایشان را می بینم، خواب می بینم که قرار است آقا را به جایی برسانم.
وی در پایان سخنانش بیان داشت: مردم وقتی آقا را می دیدند به ماشین هجوم میآوردند اما ایشان هرگز ناراحت نمی شدند آنها آقای بهجت را بسیار دوست داشتند و این به این خاطر بود که ایشان نیز مردم را دوست داشتند.
منبع:مهر
211008