روايت می كند أبو على اشعرى از حَسن بن على كوفى از حسين بن سَيف از محمد بن أسلم از محمد بن سليمان كه گفت: من از حضرت أبوجعفر امام محمد تقى(ع) پرسيدم راجع به مردى كه حِجت الإسلام خود را انجام داده بود متمتعاً با عمره، يعنى حج تمتع به جاى آورده بود و خداوند وى را كمك نموده بود تا اينكه آنها را صحيحاً به جاى آورد؛ و پس از آن به مدينه آمده بود و زيارت رسول اكرم(ص)را به جاى آورده بود و سپس با معرفت به حق تو و به اينكه تو حجت خداوند در روى زمين هستى و درِ خدا مىباشى كه بايد از آن در وارد شد، به سوى تو آمده بود و تو را زيارت نموده و بر تو سلام داده بود و پس از آن به سوى حضرت أباعبد الله الحسين(ع) آمده و بر آن حضرت سلام داده و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبو الحسن موسى(ع) سلام داده و زيارت نموده و پس از آن به سوى شهر خود مراجعت نموده است. اينك كه موسم حج فرا رسيده است، او متمكن از حج می باشد، بفرمائيد: براى او با اين كيفيتى كه ذكر شد كه حِجة الاسلام خود را انجام داده است، آيا باز حج بيت الله الحرام براى او أفضل است، يا اينكه به سوى خراسان برود و بر پدرت على بن موسى(ع) سلام كند؟! حضرت فرمود: نه! بلكه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن(ع) سلام كند البته آن افضل است؛ وليكن بايد زيارت و سلامش در ماه رجب باشد و سزاوار نيست كه زيارت آن حضرت را در امروز به جاى آوريد؛ زيرا سلطان وقت اين عمل را براى ما و براى شما قبيح و ناپسند مى شمرد.»
مراد از «هَذا اليَومِ» در روايت
در تفسير ذيل اين حديث مبارك، دو وجه به نظر می رسد: اول آنكه: مراد از هذا اليَومِ زمان خلافت خليفه جائر زمان بوده باشد و بنابراين مفاد حديث چنين مىشود: بايد زيارت در ماه رجب بوده باشد و سزاوار نيست در اين زمان و در اين دوره كه بر ما و شما از سلطان وقت خوف تشنيع هست به جاى آوريد، بلكه صبر كنيد تا اين دوره سپرى شود و در آن وقت در ماه رجب مشرف شويد و زيارت كنيد و اشكالى كه به اين احتمال وارد مىشود آن است كه: شايد تا چندين سال بعد از اين، اين خلافت جائره سپرى نشود و اين دوره به پايان نرسد؛ پس چرا حضرت جواد الائمه آن مرد را از حج در موسم خود منع فرموده با آنكه بنا به فرض، تمكن از زيارت حضرت على بن موسى الرضا را ندارد؟!
دوم آنكه: مراد از هذا اليَومِ، يوم حج و موسم حج باشد و بنابراين حضرت می فرمايند: اين شخص كه موسم حج رسيده و امر دائر است بر اينكه يا حج كند يا زيارت پدرم را و زيارت مقدم است، در ايام حج و موسم حج به خراسان نرود و زيارت نكند زيرا خليفه می گويد: اينان حج خود را زيارت قبر حضرت امام رضا قرار داده اند و در موسم حج كه مشهود است تمام زائرين بيت الله الحرام از أوطان خود خارج و به سوى مكه می روند، معلوم است كه اگر كسى به سمت خراسان و براى زيارت سفر كند اين سفرِ چشمگير مشخص خواهد شد و خليفه می گويد: اينان از عمل حج با چنين و چنان اهميت إعراض نموده و محلى ديگر كه قبر امامشان است، بدان سوى قصد مىكنند و حج مى كنند. پس در موسم حج به زيارت نرويد و صبر كنيد در زمانى كه از نقطه نظر تدريج زمان در مقابل موسم حج قرار دارد و آن، ماه رجب است كه در ضمن داراى شرف و فضيلت و شهر الله الاصَب است زيارت كنيد تا اين احتمال تشنيع از شما برداشته شود. در اين صورت، زيارت كردهايد و سلطان را نيز نسبت به خود در شك و شبهه نينداخته ايد!
و اين وجه از احتمال بسيار خوب است و اشكالى ندارد. مضافاً به آنكه در زيارت حضرت امام رضا در موسم حج به بيان مقدم خوف تشنيع هست نه مطلق زيارت گرچه در ماه رجب باشد؛ چون زيارت ائمه عليهم السلام بطور مطلق در آن زمانها رائج و دارج بوده، و شيعيان به زيارت قبور ائمه خود معروف بوده اند...
پاداشهاى مترتبه بر زيارت حضرت ثامن الحجج(ع)
و أما روايات در فضيلت زيارت آن حضرت بطور مطلق بسيار است. در بعضى وعده بهشت داده شده است و در بعضى عِدل شهادت شهداى بدر بشمار آمده است و در بعضى ثواب هزار حج و هزار هزار حج بر آن مترتب گرديده است. جعفر بن محمد بن قولَوَيْه روايت مي كند از حسن بن عبد الله از پدرش عبد الله بن محمد بن عيسى از داود صَرْمى از أبو جعفر ثانى (امام محمد تقى(ع)، قالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِى فَلَهُ الْجَنةُ. داود صرمى گفت: شنيدم كه حضرت مىگفت: كسي كه قبر پدرم را زيارت كند پس جزاى وى بهشت است.»
و أيضاً روايت می كند از پدرش از سَعد از إبراهيم بن ريان كه گفت: حديث كرد براى من يحيى بن الحسنِ الحسينى كه او گفت: حديث كرد براى من على بن عبدِ اللهِ بنِ قُطرب از حضرت أبوالحسن موسى(ع): قَالَ: مَر بِهِ ابْنُهُ وَ هُوَ شَاب حَدَثٌ وَ بَنُوهُ مُجْتَمِعُونَ عِنْدَهُ؛ فَقَالَ: إن ابْنِى هَذَا يَمُوتُ فِى أَرْضِ غُرْبَةٍ. فَمَنْ زَارَهُ مُسَلمًا لِامْرِهِ عَارِفًا بِحَقهِ كَانَ عِنْدَ اللَهِ عَز وَ جَل كَشُهَدَاءِ بَدْرٍ. ابن قطرب می گويد: در حضور حضرت امام موسى كاظم(ع) كه پسرانش مجتمع بودند، پسرش على كه نوجوانى بود عبور كرد. حضرت فرمود: اين پسرم در زمين غربت مىميرد. پس كسی كه تسليم أمر ولايت و امامت او باشد و به حق او عارف و شناسا باشد، اگر او را زيارت كند ثواب او در نزد خداوند عز و جل مانند شهيدان غزوه بدر مىباشد.
و أيضاً روايت می كند از پدرش و از محمد بن يعقوب از على بن إبراهيم از حَمْدان بن إسحاق كه گفت: از حضرت أبا جعفر(ع) شنيدم و يا آنكه براى من از مردى از أبا جعفر(ع) حكايت كرد- و شك از على بن إبراهيم است- كه حضرت أباجعفر(ع) گفت مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِى بِطُوسٍ غَفَرَ اللَهُ لَهُ مَا تَقَدمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخرَ. قَالَ: فَحَجَجْتُ بَعْدَ الزيَارَةِ فَلَقِيتُ أَيوبَ بْنَ نُوحٍ. فَقَالَ لِى (قَالَ- ظ) أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السلَامُ: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِى بِطُوسٍ غَفَرَ اللَهُ لَهُ مَا تَقَدمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخرَ، وَ بَنَى لَهُ مِنْبَرًا بِحِذَاءِ مِنْبَرِ رَسُولِ اللَهِ صَلى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ عَلِى عَلَيْهِ السلَامُ حَتى يَفْرُغَ اللَهُ مِنْ حِسَابِ الْخَلَآئِقِ. فَرَأَيْتُ أَيوبَ بْنَ نُوحٍ بَعْدَ ذَلِكَ وَ قَدْ زَارَ فَقَالَ: جِئْتُ أَطْلُبُ الْمِنْبَرَ. كسی كه قبر پدرم را در طوس زيارت نمايد، خداوند گناهان گذشته و آيندهاش را مى آمرزد.
حَمدان بن إسحاق يا آن مرد ديگر می گويد: من پس از ملاقات و ديدار حضرت أبوجعفر امام جواد عليه السلام حج بيت الله الحرام را بجاى آوردم، و در حج با أيوب بن نوح برخورد و ملاقات نمودم. او به من گفت: حضرت أبو جعفر عليه السلام فرموده است: كسی كه قبر پدر مرا در طوس زيارت كند، تمام گناهان گذشته و آيندهاش آمرزيده مىشود و خداوند در روز قيامت در صحراى حشر براى او منبرى مىسازد در مقابل منبر رسول اكرم(ص) و على(ع) تا اينكه خداوند از حساب خلائق فارغ گردد. من پس از اين جريان، أيوب بن نوح را ديدار كردم در حالی كه زيارت قبر حضرت على بن موسى الرضا(ع) را انجام داده بود و گفت: من آمدم تا اينكه آن منبر موعود را به دست آورم.»
و ايضاً روايت می كند از محمد بن حسن از محمد بن حسن صفار از أحمد ابن محمد بن عيسى از أحمد بن محمد بن أبى نصر بَزَنْطى؛ قَالَ: قَرَأْتُ فِى كِتَابِ أَبِى الْحَسَنِ الرضَا عَلَيْهِ السلَامُ: أَبْلِغْ شِيعَتِى: إن زِيَارَتِى تَعْدِلُ عِنْدَ اللَهِ أَلْفَ حَجةٍ. قَالَ: فَقُلْتُ لِابِى جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السلَامُ: أَلْفَ حَجةٍ؟! قَالَ: إى وَ اللَهِ! وَ أَلْفَ أَلفِ حَجةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفًا بِحَقهِ. می گويد: من در كتاب حضرت امام أبوالحسن الرضا(ع) خواندم: به شيعيان من برسانيد كه: زيارت من در نزد خداوند معادل با هزار مرتبه حج بيت الله الحرام را انجام دادن است.
بَزَنْطى ميگويد: من از روى تعجب به حضرت أبوجعفر امام محمد تقى(ع) عرض كردم: هزار حج؟! فرمود: آرى قسم به خدا! و هزار هزار حج براى كسی كه زيارت كند او را در حالی كه عارف به حق وى باشد.» بارى، با ملاحظه آنچه ذكر شد، شايد بدست آيد سر استحباب زيارت حضرت ثامن الائمه عليه السلام در ماه رجب المرجب، و ارتباط قويم آن زيارت با زيارت بيت الله الحرام. چرا كه شهر رجب از ماههاى حرام است كه تك افتاده است، به خلاف ذو القعدة الحرام و ذو الحجة الحرام و محرم الحرام كه اين سه ماه، متوالى و پى در پىاند؛ و در ماه رجب جنگ حرام است، و داراى اعتبار و خصوصياتى است كه آن را از سائر ماهها متمايز ميگرداند؛ و شهر الله است؛ و براى بسيارى از سالكان راه خدا، در ماه رجب فتح باب مىشود. ولادت أمير المؤمنين و بعثت رسول الله صلواتُ الله و سلامُه عليهما موجب مزيد تكريم و تشريف اين ماه شده است.
سر استحباب زيارت امام رضا(ع) در ماه رجب و رابطه آن با حج كعبه بيت الله الحرام
بنابراين هيچ يك از اقسام عمره، چون عمره رجبيه نيست و در فضيلت، با فضيلت حج فقط يك درجه فرق دارد. و در اين روايت أخير ديديم زيارت حضرت امام هشتم براى شيعيان خُلص و عارفان به مقام و منزلت و حق او، ثواب هزار و يا هزار هزار حج بر آن مترتب است. و أبداً جاى استبعاد نيست؛ زيرا حيات كعبه به ولايت است. بنابراين ولايت محور است و كانون و كعبه در حكم محيط پرگار است. نمىبينى چگونه مردم دور كعبهاى كه على در آن متولد شده است دور می زنند و طواف مىكنند و خواهى نخواهى طوعاً أو كرهاً ناچارند تسليم آن حقيقت و واقعيت شوند؟! همه مسلمين چه شيعه و چه عامه بر سر سفره آن حضرت نشستهاند، چرا كه به قدرى گسترده است كه در برابرش سفره دگرى متصور نيست. بلكه همه عالم از بركات وجودى و از ولايت تكوينيه و وجوديه آن حضرت متمتعاند. در اين صورت مبادا استبعاد كنى كه چطور مىشود ثواب يك زيارت حضرت امام رضا(ع) عارِفًا بِحَقه، معادل با ثواب هزار هزار حج باشد؟! آنجا كعبه ظاهر است و اينجا كعبه باطن. آنجا تكليف است و اينجا محبت. آنجا جسم است و اينجا جان.
منبع:مهر
211008