عقیق: خدا
پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در
عصر جاهليتها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را
نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا
باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر
چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسانها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا
وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمتهاى فراموش شده را به ياد
آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى
پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند:
سقف
بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و
وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راههاى مرگ و مردن، و مشكلات و رنجهاى پير كننده،
و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است.
خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا
برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و
فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران،
بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين
گونه قرنها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را
گرفتند.
پی نوشت:
نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: ۳۹ .
منبع:افکار