معمولا در سروده های او کلمات فارسی و
عربی نسبت به سایر نوحه ها کم تر است. در مورد شخصیت مرحوم منزوی نقل است که ایشان
درباره مضامین و حتی کلماتی که در سروده هایش به کار می برد، بسیار حساس بود و
اشعارش را در حال و هوای عاشورایی می سرود. حتی می گویند که برای سرودن شعری در
مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام) مسیری خاردار را که نسبتا هم طولانی بود، چندین بار
با پای برهنه دویده بود تا بتواند شعر سوختن خیام و فرار بچه ها به صحرا رابسراید.
آثار او عبارتند از: آمال منزوی (اولین
دیوان اشعار منزوی)،ایثار منزوی، صد سینه زن ،صد قافیه، صد منظره، صد زمزمه، صد
مرثیه،نهضت حسینی، آلام منزوی.
نمونه اشعار مرثیه
نوحه زیر، درد دل دردانه ی سه ساله ی
امام حسین(ع)، حضرت رقیه (سلام الله علیها) در خرابه با حضرت زینب سلام الله علیها
در لحظه ی دیدار با سر خونین امام است.
ای عمه! منیم کاش ائله امکانیم اولئیدی
سینه مده بو باش، بیر گئجه مهمانیم
اولئیدی
ای کاش بنون ذکرینی بیر آن ائشیدئیدشیم
بیر قانلی دوداقدان گئنه قرآن ائشیدئیدیم
هر دم بابا جانیم چا غریب، جان
ائشیدئیدیم
قوربان بابامین جان سسینه جانیم اولئیدی
اولده گرک باوریمی محکم ائدئیدیم
پیشوازه قاچب گوزلریمی پرنم ائدئیدیم
گوز یاشلاریمی جمع ائله ایب مرهم
ائدئیدیم
الده یارالی لبله ره درمانیم اولئیدی
بیلسئیدیم اگر، اشکیمی یوللارهسپه ردیم
گلشئیدی ایاغیله ایاق ردین اوپه ردیم
فرشیم یوخودور زولفومو توپراغه دوشه ردیم
ویرانه ائویم لاییق مهمانیم اولئیدی
(ای عمه کاش چنین امکانی برایم مهیا بود
/ که این سر، یک شب مهمان من بود؛ای کاش حتی برای یک لحظه ذکر لب این سر را می
شنیدم / و دوباره از این لب خون آلود،
آوای قرآن را می شنیدم؛و پیوسته <باباجانم>صدایش می کردم و جان گفت او را
میشنیدم ؟آن گاه این جان من فدای صدای جان گفتنش می شد)
(برای این که او را مهمان کنم،باید ابتدا
عزمم را جزم می کردم ؟ و چشمانم را به پیشواز وی پر اشک می نمودم؛سپس اشک چشمم را
جمع کرد، مرهمی فراهم می کردم ؟ تا در دستانم برای لب های زخم دیده درمانی داشته
باشم)
اگر از خبرآمدن نگارم آگاه می شدم، اشکم
را به راهش می پاشیدم / اگر می آمد، رد پاهایش را می بوسیدم؛ اگر فرشی نداشتم،زلفم
را بر روی خاک می گستردم / کاش خانه ی ویرانم لایق مهمانم بود)
یکی از اشعار معروف فارسی مرحوم
منزوی،شعر حضرت زینب(سلام الله علیها) او می باشد:
آنکه باعشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سر شهادت بوده محرم زینب است
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آنکه نامش زین اب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
آنکه بر خواند حدیث ام ایمن بر امام
من به جرات گویم آن زن هم حسین هم زینب
است
آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب
است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد علم
چون حسن بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
وصف زینب را ز من مشن بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجا اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مدعی (منزوی) هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب
است
منبع: مشق عزا
کد خبرنگار: 212110